یگانه
 
 


اسفند 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        





جستجو



Random photo
حدیث روز

 

...


خـ❤️ـدایا
هر"گرہ اى” ڪہ بہ دستِ تو باز شد
من بہ شانس نسبت دادم!
هر"گرہ اى” ڪہ بہ دستم ڪور شد
مقصر تو را دانستم
خدای من
ڪمڪم ڪن
تابفہمم توڪنار منی،
نہ روبروی من!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-12-11] [ 04:05:00 ب.ظ ]


...


هیچ وقت حسرت زندگی آدمهایی که از درونشون خبر نداری نخور ؛
هر قلبی دردی دارد ،فقط نحوه ابراز آنئ فرق دارد
بعضی آن را در چشمانشان پنهان می کنند
بعضی در لبخندشان
خنده را معنی به سرمستی مکن
آنکه می خندد غمش بی انتهاست

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-12-08] [ 04:22:00 ب.ظ ]




این روزها زیاد بگویید
السلام علیک یا امیرالمومنین
در کوچه ها به مولایمان سلام که نمی کنند ،هیچ …..
جواب سلامش را هم نمی دهند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ب.ظ ]


...


سلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:08:00 ب.ظ ]




3. مطالعه احوال انسان‌های خوش اخلاق و بداخلاق؛ در جامعه افراد خوش اخلاق و بد اخلاق فراوانند. با کمی دقت در احوال دیگران خواهیم دید که افراد خوش اخلاق در زندگی و روابط خود موفّق‌تر و شادتراند، سالم‌تر زندگی می‌کنند و بیشتر مورد احترام مردم هستند. و در مقابل؛ افراد بداخلاق منزوی، و دارای شخصیتی شکننده‌تر هستند و از زندگی خود جز رنج و زحمت نصیبی ندارند.
4. پرورش عواطف انسانی: یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. دوست داشتن دیگران و ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسان‌ها قابل رشد و تربیت است. انسان‌های مهربان شاخص‌ترین و دوست داشتنی‌ترین افراد جامعه هستند. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین می‌شود. باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى؛ یعنى ایجاد رابطه‏ عاطفى مثبت، محبت کردن و دوست داشتن دیگران به‌دست می‌آید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطه‏ عاطفى منفى است، موجب کدورت و عذاب زندگى خواهد بود و دیگران را از گرداگرد انسان می‌پراکند.
حتّى وقتى کسی عمیقاً غمگین و ناراحت است، سعی کند خود را شاد نشان دهد و تبسّم نماید. چنان‌که امام على(ع) در توصیف مؤمن می‌فرماید: «شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-12-05] [ 03:03:00 ب.ظ ]




1. توجه به ارزش و آثار معنوی و مادی خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن؛ براى این منظور بهترین راه، مطالعه آیات و روایاتی است که در زمینه خوش اخلاقی و بداخلاقی وارد شده است.
2. تمرین و ممارست؛ یعنی تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران. تمرین یکى از عوامل رشد و پرورش صفات اخلاقى است. براى انجام رفتار و کردار پسندیده‌ای همچون خوش اخلاقی و خوش‌رویی، باید تمرین کرد تا به آن عادت نمود. حضرت امام علی(ع) فرمود: «نفست را به انجام اعمال پسندیده عادت ده». تمرین و تکرار نسبت به یک خصلت زیبا یا زشت، آن‌را به صورت عادت یا طبیعت دوّم انسان در می‌آورد؛ امام على(ع) فرمود: «عادت، طبیعت دوم است».وقتى چیزى به صورت عادت درآمد، به تدریج اعضا و جوارح انسان را کنترل کرده، بر وجود او مسلّط می‌شود؛ به فرموده امیر مؤمنان علی (ع): «عادت بر هر انسانى حکومت می‌کند» ادامه دارد……………..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

ملائكه به تسبيح پنج‌تن، تسبيح‌گوي خدايند

در روايت ديگر هست كه ابي‌سعيد خُدري مي‌گويد: نزد رسول خدا(ص) نشسته بوديم كه مردي رسيد و عرض كرد: اي پيامبر خدا! مرا از گفتار خداوندعزّوجلّ آن‌جا كه به ابليس فرمود: «اَسْتَكْبَرْتَ اَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالين»؛ (آيا تكبّر مي‌ورزي يا از «عالين» بودي؟) خبر دهيد كه «عالين» چه كساني هستند كه از ملائكه مقرّب هم بالاترند؟ رسول خدا(ص) فرمودند:
«اَنَا وَ عَلِيٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ كُنّا في سُرادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللهَ، فَسَبَّحَتِ الْمَلائِكَةُ بِتَسْبيحَنا، قَبْلَ اَنْ يَخْلُقَ اللهُ  آدَمَ بِاَلْفَيْ عامٍ…» («بحارالانوار»، ج26، ص346، روايت19.)
يعني عالين، من و علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) هستيم كه دو هزار سال پيش از اين‌كه خداوند-عزّو جلّ- حضرت آدم را بيافريند، در پرده‌سراي عرش الهي پيوسته مشغول تسبيح الهي بوديم و ملائكه به تسبيح ما تسبيح‌گوي شدند.
در قرآن داريم اي شيطان! چرا بر آدم سجده نكردي؟ آيا تكبّر كردي يا از «عالين» بودي؟! «عالين» گروهي از وجودات عاليه عالم غيب مي‌باشند و چنان مبهوت حضرت حق بوده‌اند و التفاتي به غير حق ندارند كه در آن توجّه مطلق به حق از سجده‌كردن بر آدم معذور بوده‌اند و لذا مأمور به سجده‌كردن در برابر آدم نبوده‌اند و از خود آيه هم برمي‌آيد كه «عالين» از سجده‌كردن معذور بوده‌اند. در اين‌جا رسول خدا(ص) از چنين مقامي براي پنج‌تن(ع) خبر مي‌دهند و اين‌كه مي‌فرمايد: ملائكه به تسبيح اين پنج نور مقدس تسبيح مي‌گفتند، خبر از تقدّم رُتبي آن انوار مي‌دهد كه حتّي در مقام تسبيح خداوند، بر ساير موجودات، حتّي بر ملائكه مقدّم‌اند. هم چنين مي‌فرمايد: دو هزار سال پيش از اين‌كه خداوندعزّوجلّ حضرت آدم را بيافريند، آن ذوات مقدس در پرده‌سراي عرش الهي پيوسته مشغول تسبيح الهي بودند، حالا ملاحظه كنيد ريشة اين انوار تا كجاست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:00:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

حال كه به ارادة الهي انوار مقدسة چهارده معصوم بر عالم هستي حاكم است، چرا ما آن انوار را بر قلب خود حاكم نكنيم و حركات و سكنات و افكار خود را به كمك آن انوار مقدسه مطابق نظام هستي و مطابق ارادة الهي قرار ندهيم؟ خداوند از طريق به صحنه آوردن اين چهارده نور مقدس چنين هماهنگي را براي ما فوق‌العاده آسان كرده است، ما فقط بايد خود را در معرض تصرّف انوار آن‌ عزيزان قرار دهيم تا چنين مقصدي برايمان محقّق شود. بشريت چه ضرر بزرگي در كلّ زمين كرده است كه خود را از تصرّف اين ذوات مقدس در امور تشريعي - اعم از امور سياسي، اقتصادي و فرهنگي- محروم كرده است. شما تصوّر كنيد اگر كساني بر امور زندگي بشر حاكم باشند كه كلّ هستي در تصرّف آن‌هاست و دستوراتي را به بشر بدهند كه مطابق تبعيت آسمان‌ها و زمين و كوه‌هاست، آيا آن زندگي با زندگي امروزين بشر قابل مقايسه است؟ خداوند زندگي دنيايي را براي ما طور ديگري رقم زده است ولي ما خودمان را از آنچه خدا براي ما خواسته محروم كرده‌ايم.
در اين عرصه كه بشريت راه‌هاي ارتباط با حقايق عالم تكوين و تشريع را بر روي خود بسته است، بندگان‌ واقعي كساني‌اند كه دست توسّل و اطاعت از دامن اين چهارده ذوات مقدس برندارند و خود را آمادة شرايط نهايي عالم نگهدارند تا ان‌شاء‌الله امام زمان(ع) اين تصرّف تكويني و تشريعي را محقّق ‌نمايند. با توجّه به اين روايات و امثال آن‌، متوجّه مي‌شويم با توسّل واقعي به ذات مقدس فاطمه(س) راه هموار مي‌شود و معني زندگي روي زمين بر جان ما تجلّي خواهد كرد و إن‌شاء‌الله شريعت الهي در قلب ما جاي مي‌گيرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

ولايت چهارده معصوم بر كلّ هستي

مفضّل مي‌گويد: حضرت صادق(ع) فرمودند:
«اِنَّ اللهَ تَبارك وَ تَعالي خَلَقَ الْاَرْواحَ قَبْلَ الْاجْسادِ بِاَلْفَيْ عامٍ، فَجَعَلَ اَعْلاها وَ اَشْرَفَها اَرْواحَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الائِمَةِ بَعْدَهُمْ(ع) فَعَرَضَها عَلَي‌ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ وَ الْجِبالِ، فَغَشِيَها نُورُهُمْ…» («بحارالانوار»، ج26، ص320، روايت 2.)
يعني خداوند تبارك و تعالي، ارواح را دوهزار سال قبل از اجسام خلق نمود، و بالاترين و شريف‌ترين آن‌ها را ارواح محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه بعد از آن‌ها(ع) قرار داد، سپس آن‌ها را بر آسمان‌ها و زمين و كوه‌ها عرضه داشت و نور ايشان همة آن‌ها را فراگرفت.
چنانچه ملاحظه مي‌‌فرماييد، اين روايت شريف معارف بلندي را متذكّر مي‌شود، اوّلاً؛ ما را متوجّة رتبة وجودي ارواح مي‌كند كه نسبت به اجسام تقدّم وجودي دارند و اين تقدّمِ خلقت روح‌‌ها، تقدّم زماني نيست بلكه تقدّم رتبه‌اي است. ثانياً؛ مي‌فرمايند: ارواح دو هزار سال قبل از اجسام آفريده شدند، شايد عدد هزار حاكي از زيادي مرتبة روح‌ها نسبت بر بدن باشد، نه اين‌كه دقيقاً عدد هزار مورد نظر باشد. ثالثاً؛ مي‌فرمايد: در بين روح‌ها كه بلند مرتبه‌تر از جسم‌ها هستند، تازه ارواح چهارده معصوم از همة آن‌ها برتر و بالاترند. رابعاً؛ آنچه از همه مهم‌تر است قسمت آخر روايت است كه مي‌فرمايد: خداوند ارواح شريف چهارده معصوم(ع) را بر آسمان‌ها و زمين و كوه‌ها عرضه كرد، پس نور آن‌ها همة آسمان‌ها و زمين و كوه‌ها را فراگرفت، كه از احاطة تكويني آن انوار مقدسه بر كلّ موجودات خبر مي‌دهد و اين همان ولايت كلّيه آن‌هاست و اگر انبياء و اولياء مجهز به آن نباشند، هيچ معجزه و كرامت و تصرفي از طرف آن ذوات مقدسه بر عالم صورت نخواهد گرفت و هنر انسان‌ها بايد اين باشد كه اين ولايت تكويني الهي را با انتخاب خود، در خود جاري كنند تا تكوين و تشريع در آن‌ها هماهنگ شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

پس توجّه به مقام نوري حضرت زهرا(س) در جان ما هست، بايد موانع را برطرف نمود، به همين جهت روايت مي‌فرمايد: «اَلنِّظافَةُ نِصْفُ الايمان»؛ يعني نصف ايمان با از بين بردن حجاب‌هاي دنيايي و نفساني حاصل مي‌شود و نصف ديگرش خود به خود به لطف الهي محقّق مي‌گردد. مثل اين است كه براي تشعشع نور آفتاب در اتاق بايد فقط شيشه‌ها را پاك كنيم و اين نصف كار است، نصف ديگرش تجلّي نور آفتاب است كه خود به خود محقّق مي‌شود و ما نمي توانيم نور آفتاب را هم به اتاق بكشانيم، به همين جهت روايت مي‌فرمايد: نصف ايمان به عهدة شما است كه عبارت است از بين بردن حجاب‌هاي نفساني و اخلاق رذيله، نصف ديگر آن كه عبارت باشد از تجلّيات انوار الهي بر قلب انسان، به لطف الهي محقّق مي‌شود و اين روايت شريف اين سؤال را جواب مي‌دهد كه چه كار كنيم تا انوار اهل‌البيت بر قلب ما تجلّي كند. در جواب مي‌گوييم شما نمي‌خواهد كاري بكنيد، خداوند آنچه بايد بكند را كرده است، شما موانع تجلّي اين انوار را برطرف نماييد، در آن حال مي‌بينيد چقدر با آن‌ها آشناييد!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

كار ما بايد فقط رفع حجاب باشد

از اين روايت برمي‌آيد كه تمام عالَم اعم از ملائكه و جن و انس، اين پنج‌تن را مي‌شناسند، چون در آن مقامي كه ارواحِ عالم بوده، ولايت اين پنج‌تن به آن‌ها عرضه شده است و لذا در عمق وجود خود با اين ذوات مقدس آشنايند و اگر حجاب‌هاي نفساني انسان كنار رود به حقّانيت آن‌ها اقرار مي‌كنند و اين نكته نيز مورد توجّه قرار مي‌گيرد كه شناخت و معرفت و اتّصال به آن‌ها در درون ما هست، پس «آشنايي نه غريب است كه جان سوز من است» اگر ما آن‌ها را نمي‌شناختيم، به ما نمي‌گفتند با آن حقايقِ عالمِ قدسِ متعالي ارتباط برقرار كنيد. ما به جهت اشتغال به عالم كثرت با آن‌ها غريبه شده‌ايم و آن‌ها را فراموش كرده‌ايم و اين روايات متذكّر ماست تا از آن عهد معنوي و روحاني خود غافل نمانيم، و بدانيم كه ما خودمان را از ارتباط با حقايق عالم وجود محروم كرده‌ايم و بعد مي‌پرسيم چگونه با آن‌ها ارتباط برقرار كنيم. كافي است انسان خود را از مشغوليت‌هاي بي‌خود و پوچ آزاد كند، يك‌مرتبه متوجّه مي‌شود كه نسبتي با اين پنج‌تن(ع) دارد، و لذا هر چه خود را از كثرات پاك‌تر كند، اين نسبت آشكارتر مي‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:57:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

تمام عالم هستي فاطمه(س) را مي‌شناسد

در قسمتي از حديثي كه حضرت امام موسي‌بن‌جعفر از پدر بزرگوارشان(ع) دربارة مكالمه رسول خدا(ص) در شب معراج نقل مي‌كند، آمده است كه حضرت حق سبحانه فرمود:
«اِنّي خَلَقْتُكَ وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ شَبَحِ نُورٍ، ثُمَّ عَرَضْتُ وِلايَتَهُمْ عَلَي الْمَلائِكَةِ وَ سائِرِ خَلْقي وَ هُمْ اَرْواحٌ، فَمَنْ قَبِلَها كانَ عِنْدي مِنَ الْمُقَرَّبين، وَ مَنْ جَحَدَها كانَ عِنْدي مِنَ الْكافِرين» («بحارالانوار»، ج26، ص307، روايت71.)
يعني تحقيقاً من، تو و علي و فاطمه و حسن و حسين را از شبح و سايه نور، خلق كردم، سپس ولايت ايشان را بر ملائكه و ساير مخلوقاتم، در حالي كه روح بودند، عرضه داشتم، پس هر كس ولايت ايشان را پذيرفت، نزد من از مقرّبين محسوب گرديد، و هر كس انكارشان كرد از كافرين است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:56:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

حالا شما حساب كنيد ارتباط با حضرت زهرا(س) از طريق معرفت و محبّت به او چه نوري را به بشريت مي‌رساند. متوجّه باشيد كه اين‌ها خانوادة كرم‌اند و سائل را ردّ نمي‌كنند و اگر كسي طالب تجلّي انوار مقدس آن‌ها بود، او را محروم برنمي‌گردانند، آن‌ها تصرّف مي‌كنند و تصرّف آن‌ها، انسان را آسماني مي‌كند. قلبي كه غذايش تسبيح و تحميد و تهليل و تقديس است، اگر به ما نظر كند، چگونه قلب ما مفتخر به تسبيح و تحميد و تهليل و تقديس خداوند مي‌شود! خدا مي‌داند. مسلّم آن قلب به چيزهايي مي‌رسد كه با هزاران هزار كتاب و استاد نمي‌توان به آن‌جاها رسيد.
از امام حسين(ع) سؤال كردند: پيامبر خدا(ص) دختران بسياري داشته‌اند و آن‌ها بيشتر از فاطمه(س) با پيامبر(ص) به سربرده‌اند، ولي چرا اين همه عظمت، مخصوص فاطمه(س) است؟ امام حسين(ع) مي‌فرمايند: به جهت خلوص فاطمه(س)؛ يعني حضرت زهرا(س) تمام وجودشان محو حق بوده و چنين وجود مقدسي كه مظهر حق و متذكّر به حق است مي‌تواند ما را حقّاني كند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:55:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

سپس آدم سؤال كرد: آيا اينان - يعني فاطمه و علي و حسنين(ع) - قبل از من خلق شده‌اند؟ عرض كرد: اينان چهارهزار سال قبل از آفرينش تو، در فشردة علم الهي موجود بوده‌اند. همچنان‌كه عرض شد، تقدّم در عالم غيب، تقدّم بالشَّرف است و اين حكايت از مرتبة وجوديِ برتر آن حضرت دارد، مثل نوري كه از چراغ صادر مي‌شود، آن نوري كه اوّل از چراغ صادر مي‌شود، شدّت نورانيتش نسبت به نورهايي كه در مراتب بعدي قرار دارند بيشتر است، لذا اين روايت خبر از تعالي مرتبه وجودي آن حضرت مي‌دهد، آن هم مراتبي بسيار عالي كه تعبير چهارهزار سال از آن شده است و مشخص شد به همان اندازه كه درجة وجودي آن‌ها بالاتر است و تجرّد آن‌ها بيشتر است، احاطه و تأثير آن‌ها بر عالم مادونِ خود بيشتر است و حاكي از ولايت كامل تكويني آن‌ها نسبت به عالم مادون خود است.
فرمود: در غامض علم الهي موجود بوده‌اند، يعني در مرتبة وحدتي از علم خدا كه هنوز صورت كثرت نيافته، موجود بوده‌اند و اين از عجيب‌ترين مسائل معارف الهي است و فرصت مفصّلي نياز دارد كه بدان پرداخته شود و روشن شود هر چه موجود متعالي‌تر باشد، جنبة كثرت در او ضعيف و جنبة وحدت شديدتر مي‌شود و لذا جمالِ يك شخص مثل فاطمه(س) به صورت تاج و گوشواره جمع مي‌شود و اين تازه ظهور او در غامض علم الهي است، در مرتبة اصليِ آن مقام، وحدت بيشتري مطرح است به طوري كه ذوات مقدس معصومين(ع) و هر كدام خود را در آينة ديگري مي‌يابند، در آن مقام؛ همه يك حقيقت‌اند، در عين اين كه هر كدام، خودشان‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:54:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

روايت مي‌فرمايد: از نور جمال فاطمه(س) بهشت‌ها نوراني بود. پس اگر كسي به نور فاطمه(س) نزديك شود، بهشت‌ها برايش نوراني مي‌شود. شما در مسير بندگي خود بهشت‌ها مي‌سازيد، بهشتِ توكّل، بهشتِ روزه، بهشتِ صبر، … حالا اگر خواستيد روزه و توكّل و صبر و عباداتتان در اين دنيا نوراني شود و در آن دنيا بهشتِ روزه و توكّل و صبرتان نوراني گردد، بايد با معرفت و محبّت به حضرت زهرا(س) به اين اعمال بپردازيد.
در ادامه روايت هست كه آدم از جبرئيل پرسيد، اين خانم كه بهشت‌ها را با نور جمالش بر افروخته، كيست؟ يعني وجود مقدس حضرت آدم(ع) در آن حدّ نبوده‌اند كه خودشان در آن مقامِ شهود، فاطمه(س) را بشناسند مگر به كمك جبرائيل، اين نشانة علوّ مقام حضرت زهرا(س) است. باز آدم مي‌داند كه آن تاج و گوشواره‌ها در آن مقام رمز و رازي دارد و حكايت از حقايقي در وجود فاطمه(س) مي‌كند و لذا مي‌پرسد: تاجي كه بر سر اوست چيست؟ و جبرئيل عرض كرد: شوهر او علي‌بن‌ابي‌طالب است، يعني مقام ازدواج با علي(ع) و ماندن بر عهد شوهري چون علي(ع)، در عالم نور و معنويت، صورت تاجي است با آن خصوصيت و خبر از شكوه معنوي براي آن حضرت است. گوشواره‌هاي حضرت در آن عالم، صورت زحماتي است كه در تربيت امام حسن و امام حسين(ع) كشيدند. اين زينت‌ها در آن عالَم صورت يك نحوه شخصيت معنوي است و حكايت از معنويت عالي فرد دارد، به طوري كه قرآن مي‌فرمايد:«خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»؛(سوره اعراف، آيه31.) يعني زينت‌هاي خود را در مساجد كسب كنيد، چون زينت حقيقي ما، زينت روح ما است، و زينت روح، معنوياتي است كه در مساجد به دست مي‌آيد و لذا زينت‌هاي عالم غيب، صورت اعمال و نيّات معنوي دنيا است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

مقام فاطمه(س) در غامض علم الهي

روايت داريم كه امام عسكري(ع) به نقل از پدران بزرگوارشان مي‌فرمايند كه رسول الله(ص) فرمودند:
«هنگامي كه آدم و حوّا داخل بهشت فردوس اعلي شدند، چشمشان به خانمي افتاد كه بر بساطي از بساط‌هاي بهشت نشسته و بر سرش تاجي از نور، و در دو گوشش دو گوشواره از نور است، و از نور جمالش بهشت‌ها نوراني است، آدم پرسيد: محبوبم جبرائيل! اين خانمي كه بهشت‌ها از نور جمالش برافروخته و نوراني است، كيست؟ جبرائيل گفت: او فاطمه، دختر محمّد، پيامبري از فرزندان تو است كه در آخر‌الزمان مي‌آيد. سپس آدم پرسيد: اين تاجي كه بر سرش هست، چيست؟ عرض كرد: شوهرش علي‌بن‌ابي‌طالب است، پرسيد: دو گوشواره‌اي كه بر دو گوشش آويخته شده چيست؟ عرض كرد: دو فرزندش حسن و حسين هستند. سپس آدم فرمود: محبوبم جبرائيل! «أَخُلِقُوا قَبْلي»؛ آيا ايشان قبل از من خلق شده‌اند؟ عرض كرد: «هُمْ مَوْجُودُونَ في غامِضِ عِلْمِ اللهِ قَبْلَ اَنْ تُخْلَقَ بِأَرْبَعَةِ آلافِ سَنَةٍ» («بحارالانوار»، ج43، ص52.) يعني آن‌ها چهارهزارسال، پيش از آفرينش تو، در فشردة علم الهي موجود بوده‌اند.
در روايت فوق مي‌فرمايد:«هنگامي كه آدم و حوّا داخل بهشت فردوسِ اعلي شدند»؛ اين بهشت غير از آن بهشتي است كه در آن آدم و حوّا به شجرة ممنوعه نزديك شدند، چون اوّلاً؛ روايت، تعبير «فردوس ‌اعلي» دارد، در حالي كه آن بهشتِ داراي شجره ممنوعه، بهشت برزخ نزولي است و آن را تعبير به فردوس اعلي نمي‌كنند. ثانياً؛ بايد بين مشاهده‌ شوند و مشاهده‌كننده سنخيت باشد، پس چگونه ممكن است آدم و حوّايِ بهشت برزخي در بهشتِ فردوسِ اعلي، وجود نوري متمثّل فاطمه(س) را مشاهده كنند، به خصوص كه در ادامة روايت از مقام حضرت زهرا(س) با هزار مرتبة وجودي بالاتر از مقام آدم و حوّا خبر مي‌دهد كه بحث آن خواهد آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

قصد ما در اين بحث، توجّه بيشتر به حقيقت نوري فاطمه(س) است، لذا اجازه دهيد فعلاً به وجوه ديگر نپردازيم و سعي بفرماييد نسبت به حقيقت نوري آن حضرت حسّاس شويد تا إن‌شاء‌الله بركات خاص آن نصيب شما بشود.
اين ارتباط يك ارتباط خاصّي است و آداب خاصّ خود را دارد. درست است كه وجود مقدس پيامبرخدا(ص) و ائمه هدي(ع) سراسر راز است، ولي حقيقت وجود مقدس فاطمه(س) راز پوشيده به راز است و اين است كه بسياري از شيعيان، محمّدي و علوي و حسيني شده‌اند ولي هنوز فاطمي نشده‌اند. فهميدن و توجّه به اين نكته كه امامت يك حقيقت است و در هر زماني، امام معصومي در صحنه است، اعتقاد ذي‌قيمتي است و بحمدالله شيعه مفتخر به چنين شعوري است، ولي توجّه به حقيقت نوري زهراي اطهر(س) آن‌چنان قيمتي است كه آن را به راحتي در اختيار همه شيعيان قرار نداده‌اند، بايد روحانيتِ خاصي در انسان حاصل شود تا آمادة فيض چنين اعتقادي گردد، شايد از طريق آشنا شدن با رواياتِ بيشتر در اين مورد و تدبّر در آن‌ها، موضوع آرام‌آرام برايمان حل شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

با توجّه به اين روايات كه عرض شد، مطمئن باشيد اگر وارد عالَم فاطمي شديد، ديگر آن شخص قبلي نيستيد و از طريق آن حضرت دريچه‌هايي خاص از لطف الهي و بصيرت ربّاني به سوي شما باز مي‌شود كه آن را در هيچ مسير ديگري نخواهيد يافت. آيت‌الله‌بهاء‌الديني«رحمة‌الله‌عليه» فرموده بودند: «مادرمان فاطمه(س) فوق‌العاده است» همان ‌طور كه با اتّصال به نور پيامبرخدا(ص) يا نور ولايت ائمه(ع) وارد عالَم خاصّي از معنويت مي‌شويد و عملاً به ابعادي از بهشت متّصل مي‌گرديد، بايد نسبت به اتّصال به نور فاطمه(س) نيز تلاش نمود. تدبّر در كلمات و حركات آن حضرت و همراهي با حزن خاصّي كه داشتند، (در مورد حزن حضرت، به بحث «ريشة اصلي غم فاطمه(س)» رجوع فرماييد.) موجب ارتباط با حضرت يعني ارتباط با ثلث وجه الهي و اتّصال به اصل بهشت است. به عنوان نمونه، نَفْسِ غم فاطمه(س) در مورد حذف حاكميت علي(ع)و خطبة عالمانة آن حضرت در مسجد مدينه، چه بصيرت‌ها و هدايت‌ها براي انسان ايجاد مي نمايد و چه زيبا سير تاريخ را تحليل مي‌كند و در اين تحليل معني حاكميت جور، به خوبي روشن مي‌شود. حضرت زهرا(س) در خطبة مشهور خود در مسجد مدينه رازهاي بزرگ تاريخ آيندة بشر را روشن مي‌نمايند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:51:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

اسماء الهي كه در بهشت تجلّي مي‌كنند، اسماء رحماني است، حالا همان اسماء رحماني به صورت ذوات مقدسه اهل‌البيت(ع) تجلّي نموده است و عجيب است كه نور فاطمه(س) يكي از اين سه قسم است و روايت «فاطِمَةُ بِضْعَةُ مِنّي» با توجّه به اين حديث معني خاصّي مي‌دهد و مي‌رساند كه نور فاطمه(س) پاره‌اي از همان نور است كه نور محمّدي(ص) است و مي‌رساند كه اگر اسلام را به صورت جامع مي‌خواهيد بايد از نور فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و اولاد فاطمه به صورت جمعي بهره‌مند شويد، يعني پاره‌اي از نبوّت محمّدي(ص)، فاطمه(س) است و پاره‌اي از آن نيز امامت است و اگر بهشت جامع و كامل مي‌خواهيد بايد از پرتو اين سه نور بهره گيريد. بعضاً بزرگان را ملاحظه كرده‌ايد كه چگونه تلاش مي‌كنند تا از نور فاطمه(س) خود را محروم نكنند و بحمدالله موفق شده‌‌اند. بحث‌هاي «مقام ليلة‌القدري حضرت فاطمه (س)» و «فاطمه(س)، رازي پيدا و ناپيدا» و «بصيرت حضرت فاطمه(س)» براي اين است كه اين راه به قلب ما گشوده شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:50:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

نور فاطمه(س) همان بهشت است

در حديث ديگر داريم كه رسول خدا(ص) فرمودند:
«هنگامي كه خداوند بهشت را خلق نمود، آن را از «نور وَجه خود» آفريد، سپس آن نور را گرفت و بيفشاند «فَأَصابَني ثُلْثُ النّور، وَ اَصابَ فاطِمَةَ ثُلْثُ النّور، وَ اَصابَ عَلِيّاً وَ اَهْلِ بَيْتِهِ ثُلْثُ النّور، فَمَنْ اَصابَهُ مِنْ ذلِكَ النّور اهْتَدي اِلي وِلايَةِ آلِ مُحَمَّد وَ مَنْ لَمْ يَصِبْهُ مِنْ ذلِكَ النّور ضَلَّ عَنْ وِلايَةِ آلِ مُحَمَّد»؛ («بحارالانوار»، ج43، ص44.)
يعني چون خداوند آن نوري را كه نور وجه الهي بود بيفشاند، ثلث آن به من و ثلث آن به فاطمه و ثلث آن به علي و اهل بيتش رسيد، پس به هركس- از طريق پيامبر و فاطمه و علي و اهل بيتش(ع)- آن نور برسد، به ولايت محمّد و آل‌محمّد هدايت شود و به هر كس آن نور نرسد از ولايت آل محمّد گمراه شود و بهره نگيرد.
با توجّه به اين روايت و با توجّه به اين‌كه ظهور بهشت از تجليّات اسماء و صفات جمالي حق است و اين‌كه مي‌فرمايند: همان نور را گرفت و افشاند و به ذوات مقدسة اهل‌البيت رسيد، معلوم مي‌شود انوار مقدسه اين‌ها نيز به تمام معني بهشتي و از همان تجلّيات است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:47:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

سابقة تاريخي نظر به حقايق عالَم غيب

در مورد وجود حقايق غيبي، متفكران تاريخ بشر هر كدام به نوعي متوجه آن‌ها شده‌اند و از آن‌ها خبر داده‌اند. افلاطون در بحث اثبات وجود «مُثُل» سعي فراوان كرده تا از طريق عقل و استدلال متوجه نحوة وجود حقايق غيبي عالم بشود و در اين راه درحدخود موفقيت خوبي به دست آورده است. او مي‌گويد:
«كلياتي كه ما در فكر در مي‌يابيم، فاقد مرجع غيبي نيستند، و فكر بايد به كليات تعلق داشته باشد و اگر كليات واقعيت نداشته باشند، چگونه فكر به آن‌ها تعلق داشته باشد و از كليات با خبر شود؟ مُثُل؛ حقايق عيني يا كلياتي در عالم متعالي هستند كه در مقرّ آسماني خود جاي دارند» (براي بررسي كامل نظر افلاطون در مورد مُثُل مي‌توانيد به كتاب «تاريخ فلسفه غرب» اثر فردريك‌كاپلستون جلد 1 ص 229 ترجمه «سيدجلال‌الدين‌مجتبوي» رجوع فرماييد.)
چنان‌چه ملاحظه مي‌فرماييد افلاطون توانسته است تا اين حد بفهمد كه حقايقي در عالم غيب هست كه انسان‌هاي انديشمند اگر بتوانند با آن حقايق ارتباط پيدا كنند به حكمت و معرفت دست مي‌يابند. پس از افلاطون در حوزة تفكر اسلامي جناب فارابي از طريق عقل و استدلال متوجه حقايق غيبي مي‌شود و تحت عنوان «عقل فعّال» از آن خبر مي‌دهد و سخن را تا آن‌جا مي‌راند كه انسان حكيم مي‌تواند به مرتبه‌اي از عقل برسد كه دائم از آن عقل فعّال بهره‌مند گردد و اين مقام را كه انسان بتواند از عقل فعّال بهره‌گيري كند به نام «عقل بالمستفاد» مي‌نامد. (به فارابي از كتاب تاريخ فلسفه در اسلام جلد 1 ص 639 از م،م شريف رجوع شود.)
البته و صد البته حدّ فلسفه بيش از اين نيست كه بفهمد حقايقي در عالم بالا هست و اگر هم انسان بتواند با آن حقايق ارتباط پيدا كند به بصيرت و حكمت مي‌رسد، ولي به گفتة توماس‌آگوئيناس «آن‌چه آرزوي فيلسوفان بود، پيامبران عملي كردند». و به واقع آن بصيرت پيامبر(ص) است كه حقايق را جداجدا مي‌شناسد و از هر كدام خبر مي‌دهد و راه ارتباط با آن‌ها را به بشريت مي‌نماياند. از جمله آن حقايق كه پيامبر(ص) در آسمان اعلا مي‌بيند و از آن خبر مي‌دهد و به ما راه مي‌نماياند كه چگونه با آن مرتبط شويم، حقيقت نوري حضرت‌زهرا(س) است. إن‌شاءالله حضرت(س) در روايات بعدي، ابعاد ديگري از اين حقيقت نوري را مي‌نمايانند تا شرايط نزديكي با آن به بهترين نحو عملي شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:45:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

حضرت رسول‌اكرم(ص) مقام فاطمه(س) را به‌ عنوان يك نمونه مطرح مي‌فرمايند تا اوّلاً؛ بشريت متوجة حضرت زهرا(س) باشد و بفهمد او حامل چه حقايقي است، ثانياً؛ فكر و فرهنگي را براي بشريت معرفي كنند كه بشر بفهمد هستند انسان‌هايي كه وجودشان فوق وجود جسماني‌شان است. آري؛ به گفتة ملاصدرا«رحمة‌الله‌عليه» «النَّفْسُ جِسْمانِيَّة ‌ُالْحُدُوث وَ رُوحانِيَّةُ‌ الْبَقاء»؛ (براي روشن شدن اين موضوع به بحث حركت جوهري رجوع فرماييد.) يعني نفسِ هر انساني از طريق حدوث بدن و در بستر بدنِ او حادث مي‌شود و انسان‌ها قبل از بدن خود داراي يك شخصيت خاص و متعيّني نبوده‌‌اند، (البته در علم خدا معلوم است كه هر انساني پس از خلقت چگونه خواهد بود) ولي در مورد اهل‌البيت(ع) قضيه فرق مي‌كند و آن‌ها علاوه بر نفسي كه مثل ساير انسان‌ها «جِسْمانِيَّة‌ُ الْحُدُوث وَ رُوحانِيَّةُ‌ الْبَقاء» است يك مقام تمثّل نوري نيز دارند. چنانچه در حديث داريم كه «خَلَقَ‌ اللهُ مَحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ اَشْباحُ نُورٍ بَيْنَ يَدَيِ‌الله»، قُلْتُ: وَ مَا الْاَشْباحُ؟ قالَ: «ظِلُّ النُّور، اَبْدانٌ نُورانِيَّة، بَلْ اَرْواحٌ»؛(«مجمع‌البحرين»، ماده شبح.) يعني خداوند محمّد و عترتش را به صورت شبح‌هاي نوراني در برابرش خلق كرد. راوي مي‌گويد: عرض كردم: اشباح چيست؟ حضرت فرمود: ساية نور، بدن‌هاي نوراني، بلكه ارواحِ نوراني هستند. پس طبق اين روايت شخص رسول خدا(ص) و عترت پاك آن حضرت همگي داراي حقيقت نوري بوده‌اند و حضرت شرح مي‌فرمايد كه آن اشباح نوري، سايه‌هاي نوري بودند، به معني بدن‌هاي نوراني، بدن‌هايي كه به يك اعتبار روح‌اند، چون در آن مقامْ جسم‌ها، جسم‌هايي است از جنس روح، نه جسم‌هايي از جنس ماده و جرم، بلكه سايه‌هايي كه نمايش جلوة اسماء الهي‌اند. مگر مي‌شود پيامبر و عترت مطهرش(ع) قبل از خلقت عالم در حقيقت غيبيه نباشند و باز بتوانند بر عالم تصرف كنند؟ چراكه هدف غايي بايد ابتدا در عالم غيب باشد تا عالم خلقت در عالم عين، به سوي آن حقيقت در عالم غيب سير كند، چون غايت مفقود، محال است،(براي بررسي بيشتر اين موضوع مي‌توانيد به بحث امام زمان(ع) قلب عالم هستي در كتاب مباني معرفتي مهدويت رجوع فرماييد.) پس در واقع رسول خدا(ص)از يك قاعده اساسي كه در عالم، تحقّق دارد خبر مي‌دهند كه جاي بحث آن اين‌جا نيست و فقط در حدّ گذرا عرض خواهم كرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:45:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

معني تغذيه روحاني

اين‌كه عرض شد اين فراز از حديث اسرار فوق‌العاده‌اي را در بردارد، به اين جهت است كه ما از طريق اين حديث، معني تغذيه روحاني را مي‌فهميم و متوجّه مي‌شويم ابعاد روحاني هر موجودي با تجلّيات حضرت ربّ تغذيه مي‌شود - اعم از حقايق نوراني مثل معصومين يا ملائكه يا انسان‌هاي اهل دل- آنچه براي مؤمنينِ كامل، در برزخ و قيامت پيش مي‌آيد، از همين سنخ است و آن‌هايي كه در دنيا جهت روح و قلب خود را به سوي اسماء الهي انداخته و از تجلّيات آن اسماءِ مقدس بهره برده‌اند، و در برزخ و قيامت به نحو كامل به آن دست مي‌يابند و شعف حقيقي اهل بهشت در همين نكته تغذية روحاني آن‌ها از اسماء الهي، نهفته است.
رسول خدا(ص) خبر داد كه چگونه روح فاطمه(س) با تجلّيات اسماء الهي تغذيه مي‌شود و اين يكي از رازهاي وجودي انسان‌هاي‌ كامل است و در واقع راه حقيقي رسيدن به قرب الهي، از طريق اسماء الهي، راه آن‌هاست و وسعت انسان‌ها از طريق اطاعت و محبّت به اهل‌البيت پيامبر(ص) تا اين‌جاها ممكن است سير كند كه غذاي جانشان انوار اسماء الهيه باشد، اين‌ها توانسته‌اند با ذكرهاي ديني، جانشان را تغذيه كنند و زنده نگهدارند. آيا براي شما پيش نيامده است كه بعضاً با ذكر «لا‌اله‌الاّالله» جانتان تغذيه شود؟ تازه اين ذكر وقتي تأثير نوراني خود را متجلّي مي‌كند كه موانع نفساني ما در بين نباشد. فراموش نكنيد كه ما در آن دنيا فقط قلبيم، حال اگر اين قلب به فرهنگ و سيرة حضرت زهرا(س) نزديك نشود و از آن حضرت مدد نگيرد، چه سختي‌هايي خواهد كشيد. در آن شرايطي كه شرط حيات، تغذيه قلب با جلوات انوار اسماء الهي است، مؤمنين با ياد خدا و توجّه به اسماء الهي، زنده‌اند و نزد پروردگارشان تغذيه مي‌شوند. اگر إن‌شاء‌الله خواستيد در برزخ و قيامت توان توجّه به اسماء الهي را داشته باشيد و از تجلّي اسماء الهي برخوردار شويد، بايد در حين اقامة نماز، خود را در برزخ احساس كنيد و با گفتن اذكار نماز، عملاً اراده‌تان اين باشد كه با قلب خود تقاضاي تجلّي اسماء الهي را بر قلبتان داريد.
پيامبرخدا(ص) مي‌خواهند بفرمايند، حضرت‌زهرا(س) در مقامي فوق مقام جبرائيل و اسرافيل و ميكائيل و عزرائيل(ع) بسر مي‌برند، و در آن مقام حالت استقرار و بقاء‌اند و همواره در چنين حالتي به سر مي‌برند و حركات و سكناتشان متذكّر چنين مقامي است و شما مي‌توانيد از آن حضرت بهره انتقال به آن مقام را ببريد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:44:00 ب.ظ ]




اولین قدم این است که صحبت کردن و گفتگو با یکدیگر را پر رنگ کنید. هر چند مشغله های کاری،حضور فرزندان و مشکلات زندگی ممکن است وقت تان را پر کرده باشد اما باور کنید ارزشش را دارد .اگر رابطه ی شما با همسرتان ، مناسب باشد ، خیلی از مشکلات زندگی تان حل می شود و یا حداقل تحملش آسان می گردد.
اگر خانم در آشپزخانه و آقا مقابل تلویزیون و گوش دادن به اخبار ،جملاتی را باهم رد و بدل کنند ، در عین حال که همصحبت هم بوده اند اما گفتگویی موثر برای تحکیم رابطه شان انجام نداده اند. حرف های روزمره ،مشکلات فرزندان ، تصمیم هایی راجع به خرید مایحتاج زندگی و حرف هایی از این جنس از ملزومات زندگی زیر یک سقف است اما این نوع حرف ها به تنهایی باعث تقویت احساس شما به یکدیگر نخواهد شد.گفتگوی تان را به روشی متفاوت از گذشته انجام دهید.
گفتگوی صحیح ، باعث نزدیک شدن به همسرتان ، احساس علاقه ی بیشتر و تقویت ارتباط تان می شود.اما این کار هم برای خود باید و نباید هایی دارد که آگاهی از آن لازم است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:41:00 ب.ظ ]




مردی از یاران امیرالمؤمنین‏ علیه السلام در جریان جنگ جمل سخت در تردید قرار گرفته بود.

او دو طرف را می‏نگریست، از یک طرف حضرت امیرالمؤمنین علی‏ علیه السلام را می‏دید و شخصیت‏های بزرگ اسلامی را که در رکاب امام علی‏ علیه السلام شمشیر می‏زدند.

و از طرفی همسر نبی اکرم‏ صلی الله علیه وآله وسلم، عایشه را می‏دید که قرآن درباره زوجات آن حضرت می‏فرماید:

و اَزْواجُهُ اُمُّهاتهُم.

همسران او مادران امّتند.

و در رکاب عایشه، طلحه را می‏دید از پیشتازان در اسلام، مرد خوش سابقه و تیرانداز ماهر میدان جنگهای اسلامی و مردی که به اسلام خدمتهای ارزنده ای کرده است.

و باز زبیر را می‏دید، خوش سابقه‏ تر از طلحه، آنکه حتّی در روز سقیفه از جمله متحصّنین در خانه علی‏ علیه السلام بود.

این مرد در حیرتی عجیب افتاده بود که یعنی چه؟

آخر علی‏ علیه السلام و طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام و فداکاران سخت ترین دژهای اسلامند، اکنون رو در رو قرار گرفته‏ اند؟

کدامیک به حقّ نزدیکترند؟

در این گیرو دار چه باید کرد؟

سرانجام محضر امیرالمؤمنین‏ علیه السلام شرفیاب شد و گفت:

ایمکِنُ اَنْ یجْتَمِعَ زُبیرٌ وَ طَلْحَةٌ و عائِشَةٌ عَلَی باطِلٍ؟

آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟

شخصیت‏هایی مانند آنان از بزرگان صحابه رسول اللَّه چگونه اشتباه می‏کنند و راه باطل را می‏پیمایند، آیا ممکن است؟

امام علی‏ علیه السلام در جواب فرمود:

انَّکَ لَمَلْبُوسٌ عَلَیکَ،
انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یعارَفانِ بِاَقْدارِ الرِّجالِ،
اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِف اَهْلَهُ،
و اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ.

«حقیقت بر تو مشتبه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی‏ شود شناخت.

این صحیح نیست که تو اوّل شخصیت‏هائی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاس‏ها بسنجی، اشخاص نباید مقیاس حقّ و باطل قرار گیرند.

این حقّ و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند.»

لازم به ذکر است که دکتر طه حسین دانشمند و نویسنده مصر می‏گوید:

«سخنی محکمتر و بالاتر از این یافت نمی‏شود. بعد از آنکه وحی خاموش شد و ندای آسمانی منقطع شد، سخنی به این بزرگی شنیده نشده است.»

بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏40 / 126 نهج البلاغه حکمت 262
_________________

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:26:00 ب.ظ ]




این روزها خانم های خانه به فکر خانه تکانی هستند. تمیز کردن شیشه ها ، شستن پرده ها و فرش ها ،پاک کردن دیوارها و مرتب کردن محتوای کمد ها .این یک سنت قدیمی است . همه ی ما به خاطر داریم که از تکاپوی مادرمان در روز های پایانی اسفند ، متوجه می شدیم عید نزدیک است.
اما برای داشتن سالی پر بار ، باید در خیال از جنبه های فردی واجتماعی مان تجدید نظر کنیم.گذشته ها را بتکانیم و برای آینده از نو بسازیم.
هدف این مطلب کمک به شما در خانه تکانی روابط تان با همسرتان و باز نگری عشق و ارتباطی است که بین شما وجود دارد. خوب است در این روزهای پایانی سال ، کمی به روابط خود و همسرمان توجه کنیم و با اصلاح رابطه ، تعطیلات نوروز را با آرامش بیشتری در کنار هم بگذرانیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ق.ظ ]




کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند،
احمق نیست، مناعت طبع دارد.

کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد،
احمق نیست، منظم و محترم است.

کسی که به دیگران اعتماد می کند و آنها را به خانه اش راه می دهد و صمیمانه و دوستانه رفتار می کند،
احمق نیست، متواضع و مهربان است.

کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم،
احمق نیست. کریم و جوانمرد است.

کسی که از معایب و کاستی های دیگران، در می گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد،
احمق نیست. شریف است.

كسي كه در مقابل بي ادبي و بي شخصيتي ديگران با تواضع و محترمانه صحبت مي كند و مانند آنها توهين و بد دهني نمي كند،
احمق نيست. مودب و باشخصيت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]
1 2