یگانه
 
 


آبان 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





جستجو



Random photo
زاهد واقعی

 



?روحانی در مراسم چهلمین سالروز شهادت حاج آقا مصطفی خمینی گفت”

“کسی نمی‌تواند (در باره)قدرت نظامی کشور که برمبنای قانون اساسی و مبنای تدابیر دفاعی و دکترین دفاعی طراحی شده حرفی بزنند. “
و دقیقا در ادامه همین جمله گفت:
“برخی دوست دارند با ما حرف بزنند تشریف بیاورند حرف بزنند ببینیم چه کسی ضرر می‌کند"،

?به نظر می رسد دولت در حال گشودن بابی به عنوان"گفتگو” به جای” مذاکره ” است .بدین معنی که حرف می زنیم اما"معامله و بده،بستان “سر موشکی و قدرت منطقه ای نمی کنیم.
این شروع می تواند با شیبی ملایم به سمتی برود که قابل پیش بینی نیست.مگر طرف مقابل منگل است که بیاید حرف شما را بشنود و قانع شود و برود؟ او هدف خود از مذاکره(از نگاه روحانی گفتگو)را از قبل روشن و سراغ شما می آید.مگر او دنبال بحث های استدلالی و اقناعی است؟.

?وقتی سپاه بیش از هزار شهید در همین پنچ سال در راه مبارزه با تروریسمی که آنها درست کرده اند داده است اما متهم به حمایت از تروریسم است،متهم کنندگان منتظر جلسه برای شنیدن منطق دو، دوتا،چهارتای روحانی هستند؟ ظاهرا به ریل 1392 برمی گردیم و آن فیلم را از نو بازی می کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-08-04] [ 04:18:00 ب.ظ ]




❣اولين تلفن بی سيم توسط خدا اختراع شد
و خداوند نام “دعا” رو براش انتخاب کرد

❣هيچ وقت سيگنالش نميره
و لازم نيست دوباره شارژش کنيد

❣هر جا هستيد ازش استفاده کنيد”
همیشه در دسترس می باشد”

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ب.ظ ]




?از كتاب سرور المومنین نقل شده است :

حضرت رقیه علیهاالسلام هر بار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن مى كرد، و آن حضرت بر روى آن نماز مى خواند. ظهر عاشورا نیز، طبق عادت ، سجاده پدر را پهن كرد و به انتظار نشست . ولى پس از مدتى ، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد.

رقیه علیهاالسلام به او گفت : آیا پدرم را ندیدى؟ شمر بعد از آن كه آن كودك را در كنار سجاده ، چشم به راه پدر دید، به غلام خود گفت : این دختر را بزن . غلام به این دستور عمل نكرد. شمر خود پیش آمد و چنان سیلى به صورت آن نازدانه زد كه عرش خداوند به لرزه در آمد. (1) به یاد لب تشنه پدر

عصر عاشورا كه دشمنان براى غارت به خیمه ها ریختند، در درون خیمه ها مجموعا 23 كودك از اهل بیت علیهم السلام را یافتند.

به عمر سعد گزارش دادند كه این 23 كودك ، بر اثر شدت تشنگى در خطر مرگ هستند.

عمر سعد اجازه داد به آن ها آب بدهند. وقتى كه نوبت به حضرت رقیه علیهاالسلام رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوى قتل گاه حركت كرد.

یكى از سپاهیان دشمن پرسید: كجا مى روى ؟ حضرت رقیه علیهاالسلام فرمود: بابایم تشنه بود. مى خواهم او را پیدا كنم و برایش آب ببرم.

او گفت : آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید كردند!

حضرت رقیه علیهاالسلام در حالی كه گریه مى كرد، فرمود: پس من هم آب نمى آشامم . (2)

هم چنین در كتاب مفاتیح الغیب ابن جوزى آمده است كه ، صالح بن عبدالله مى گوید:

موقعى كه خیمه ها را آتش زدند و اهل بیت علیهم السلام رو به فرار نهادند، دخترى كوچك به نظرم آمد كه گوشه جامه اش آتش گرفته ، سراسیمه مى گریست و به اطراف مى دوید و اشك مى ریخت . مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرو نشانم . همین كه صداى سم اسب مرا شنید اضطرابش بیشتر شد. گفتم : اى دختر، قصد آزارت ندارم . به ناچار با ترس ایستاد. از اسب پیاده شدم و آتش جامه اش را خاموش ‍ نمودم و او را دل دارى دادم .

یك مرتبه فرمود: اى مرد، لب هایم از شدت عطش ‍ كبود شده ، یك جرعه آب به من بده .

از شنیدن این كلام رقّتى تمام به من دست داد، ظرفى پر از آب به او دادم . آب را گرفت و آهى كشید و آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم : عزم كجا دارى ؟

فرمود: خواهر كوچك ترى دارم كه از من تشنه تر است .

گفتم: مترس ، زمان منع آب گذشت ، شما بنوشید.

گفت : اى مرد سوالى دارم ، بابایم حسین علیه السلام تشنه بود، آیا آبش دادند یا نه ؟

گفتم : اى دختر! نه والله ، تا دم آخر مى فرمود: « اسقونى شربة من الماء »( یك جرعه آب به من بدهید) ، ولى كسى او را آبش نداد بلكه جوابش را هم ندادند.

وقتى كه آن دختر این سخن را از من شنید، آب را نیاشامید، بعضى از بزرگان مى گویند اسم او حضرت رقیه خاتون علیهاالسلام بوده است . (3)

كودكى دامان پاكش شعله آتش گرفت گفت با مردى بكن خاموش دامان مرا

دامنش خاموش چون شد، گفت با مرد عرب كن تو سیراب از كرم این كام عطشان مرا

آب داد او را ولى گفتا نخواهم خورد آب تشنه لب كشتند این مردم عزیزان مرا


كنار پیكر خونین پدر

در كتاب مبكى العیون آمده است :

در شب شام غریبان (شب یازدهم)، حضرت زینب علیهاالسلام در زیر خیمه نیم سوخته ای ، اندكى خوابید. در عالم خواب مادرش ‍ حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را دید. عرض كرد: مادر جان ، آیا از حال ما خبر دارى ؟

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: تاب شنیدن ندارم . حضرت زینب علیهاالسلام عرض كرد: پس شكوه ام را به چه كسى بگویم ؟

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود:

من خود هنگامى كه سر از بدن فرزندم حسین علیه السلام جدا مى كردند، حاضر بودم . اكنون برخیز و رقیه علیها السلام را پیدا كن.

حضرت زینب علیهاالسلام برخاست . هر چه صدا زد، حضرت رقیه علیهاالسلام را نیافت. با خواهرش ام كلثوم علیهاالسلام در حالی كه گریه مى كردند و ناله سر مى دادند، از خیمه بیرون آمدند و به جست و جو پرداختند، تا این كه نزدیك قتل گاه صداى او را شنیدند. آمدند كنار بدن هاى پاره پاره ، دیدند رقیه علیهاالسلام خود را روى پیكر مطهر پدر افكنده و در حالی كه دستهایش را به سینه پدر چسبانیده است درد دل مى كند.

حضرت زینب علیهاالسلام او را نوازش داد. در این وقت سكینه علیهاالسلام نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. در مسیر راه ، سكینه علیهاالسلام از رقیه علیهاالسلام پرسید: چگونه پیكر پدر را پیدا کردی ؟ او پاسخ داد:

آن قدر پدر پدر كردم كه ناگاه صداى پدرم را شنیدم كه فرمود: بیا اینجا دخترکم، من در این جا هستم .(4)


☑️پی نوشت:

1) شیخ محمّد محمدى اشتهاردى، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیهاالسلام، ص 26 به نقل از «حضرت رقیه علیهاالسلام»، ص 7.

2) همان، ص 29 به نقل از ثمرات الحیاة، ج 2، ص 38.

3) شیخ على فلسفى، حضرت رقیه علیهاالسلام، ص 13.

4) سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیها ا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:06:00 ب.ظ ]




بسم الله الرحمن الرحيم

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،
عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَديجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقيّةُ النَّقيَّةُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفاضِلَةُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ،
صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ،
فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ،
الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْمَعْصُومينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ،
وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّينَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّريفِ،وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،
وَصَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً برَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ب.ظ ]




☄اللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ الْهُدَی وَالتُّقی وَالْعِفافَ وَالْغِنَی، وَالْعَمَلَ بِما تُحِبُّ وَ تَرْضی.

☄اللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ مِنْ قُوَّتِکَ لِضَعْفِنا، وَمِنْ غِناکَ لِفَقْرِنا وَ فَاقَتِنا، وَ مِنْ حِلْمِکَ وَ عِلْمِکَ لِجَهْلِنا.

☄اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أعِنّا عَلی شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ، وَ طاعَتِکَ وَ عِبادَتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الّراحِمینَ.

✴️« خداوندا! من از تو هدایت و تقوا و عفت و بی نیازی و عمل به آنچه را که تو دوست می داری و بدان رضایت می دهی، می خواهم.

✴️پروردگارا! از تو مسألت دارم که ما را قدرتی دهی تا ضعف و نیستی مان را بهبود بخشیم، و از صبر و علمت بهره ای دهی تا جهلمان را درمان کنیم .

✴️"خداوندگارا! بر محمد و آل محمد ( صلی الله علیه وآله و سلم ) درود فرست، و ما را بر شکر و ذکر و فرمانبرداری و عبادتت یاری فرما، به رحمتت سوگند ای مهربانترین مهربانان.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ب.ظ ]


...


?شـمر نمازش را میخواند،
روزه‌اش را هم میگرفت،
آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،
و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود…
معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور…

?یادمان باشد،
زیارت عاشورا که میخوانیم
وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله…»هایش؛

?لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم:
نکند این «لعنة الله…» شامل حال ما هم بشود؟

?مایی که گاه خودمان را
“ارزانتر” از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم…

?جمله ای بس سنگین از شهید آوینی:

“کربلا"به رفـــتن نیست…
به شـــدن است …!
که اگر به رفـــتن بود!
شمر هم “کربلایی” است!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:03:00 ب.ظ ]