یگانه
 
 


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو



Random photo
سـﻤــت خــ♡ـدا

 



(استاد اصغر طاهرزاده)

اسماء الهي كه در بهشت تجلّي مي‌كنند، اسماء رحماني است، حالا همان اسماء رحماني به صورت ذوات مقدسه اهل‌البيت(ع) تجلّي نموده است و عجيب است كه نور فاطمه(س) يكي از اين سه قسم است و روايت «فاطِمَةُ بِضْعَةُ مِنّي» با توجّه به اين حديث معني خاصّي مي‌دهد و مي‌رساند كه نور فاطمه(س) پاره‌اي از همان نور است كه نور محمّدي(ص) است و مي‌رساند كه اگر اسلام را به صورت جامع مي‌خواهيد بايد از نور فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و اولاد فاطمه به صورت جمعي بهره‌مند شويد، يعني پاره‌اي از نبوّت محمّدي(ص)، فاطمه(س) است و پاره‌اي از آن نيز امامت است و اگر بهشت جامع و كامل مي‌خواهيد بايد از پرتو اين سه نور بهره گيريد. بعضاً بزرگان را ملاحظه كرده‌ايد كه چگونه تلاش مي‌كنند تا از نور فاطمه(س) خود را محروم نكنند و بحمدالله موفق شده‌‌اند. بحث‌هاي «مقام ليلة‌القدري حضرت فاطمه (س)» و «فاطمه(س)، رازي پيدا و ناپيدا» و «بصيرت حضرت فاطمه(س)» براي اين است كه اين راه به قلب ما گشوده شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-12-05] [ 02:50:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

نور فاطمه(س) همان بهشت است

در حديث ديگر داريم كه رسول خدا(ص) فرمودند:
«هنگامي كه خداوند بهشت را خلق نمود، آن را از «نور وَجه خود» آفريد، سپس آن نور را گرفت و بيفشاند «فَأَصابَني ثُلْثُ النّور، وَ اَصابَ فاطِمَةَ ثُلْثُ النّور، وَ اَصابَ عَلِيّاً وَ اَهْلِ بَيْتِهِ ثُلْثُ النّور، فَمَنْ اَصابَهُ مِنْ ذلِكَ النّور اهْتَدي اِلي وِلايَةِ آلِ مُحَمَّد وَ مَنْ لَمْ يَصِبْهُ مِنْ ذلِكَ النّور ضَلَّ عَنْ وِلايَةِ آلِ مُحَمَّد»؛ («بحارالانوار»، ج43، ص44.)
يعني چون خداوند آن نوري را كه نور وجه الهي بود بيفشاند، ثلث آن به من و ثلث آن به فاطمه و ثلث آن به علي و اهل بيتش رسيد، پس به هركس- از طريق پيامبر و فاطمه و علي و اهل بيتش(ع)- آن نور برسد، به ولايت محمّد و آل‌محمّد هدايت شود و به هر كس آن نور نرسد از ولايت آل محمّد گمراه شود و بهره نگيرد.
با توجّه به اين روايت و با توجّه به اين‌كه ظهور بهشت از تجليّات اسماء و صفات جمالي حق است و اين‌كه مي‌فرمايند: همان نور را گرفت و افشاند و به ذوات مقدسة اهل‌البيت رسيد، معلوم مي‌شود انوار مقدسه اين‌ها نيز به تمام معني بهشتي و از همان تجلّيات است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:47:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

سابقة تاريخي نظر به حقايق عالَم غيب

در مورد وجود حقايق غيبي، متفكران تاريخ بشر هر كدام به نوعي متوجه آن‌ها شده‌اند و از آن‌ها خبر داده‌اند. افلاطون در بحث اثبات وجود «مُثُل» سعي فراوان كرده تا از طريق عقل و استدلال متوجه نحوة وجود حقايق غيبي عالم بشود و در اين راه درحدخود موفقيت خوبي به دست آورده است. او مي‌گويد:
«كلياتي كه ما در فكر در مي‌يابيم، فاقد مرجع غيبي نيستند، و فكر بايد به كليات تعلق داشته باشد و اگر كليات واقعيت نداشته باشند، چگونه فكر به آن‌ها تعلق داشته باشد و از كليات با خبر شود؟ مُثُل؛ حقايق عيني يا كلياتي در عالم متعالي هستند كه در مقرّ آسماني خود جاي دارند» (براي بررسي كامل نظر افلاطون در مورد مُثُل مي‌توانيد به كتاب «تاريخ فلسفه غرب» اثر فردريك‌كاپلستون جلد 1 ص 229 ترجمه «سيدجلال‌الدين‌مجتبوي» رجوع فرماييد.)
چنان‌چه ملاحظه مي‌فرماييد افلاطون توانسته است تا اين حد بفهمد كه حقايقي در عالم غيب هست كه انسان‌هاي انديشمند اگر بتوانند با آن حقايق ارتباط پيدا كنند به حكمت و معرفت دست مي‌يابند. پس از افلاطون در حوزة تفكر اسلامي جناب فارابي از طريق عقل و استدلال متوجه حقايق غيبي مي‌شود و تحت عنوان «عقل فعّال» از آن خبر مي‌دهد و سخن را تا آن‌جا مي‌راند كه انسان حكيم مي‌تواند به مرتبه‌اي از عقل برسد كه دائم از آن عقل فعّال بهره‌مند گردد و اين مقام را كه انسان بتواند از عقل فعّال بهره‌گيري كند به نام «عقل بالمستفاد» مي‌نامد. (به فارابي از كتاب تاريخ فلسفه در اسلام جلد 1 ص 639 از م،م شريف رجوع شود.)
البته و صد البته حدّ فلسفه بيش از اين نيست كه بفهمد حقايقي در عالم بالا هست و اگر هم انسان بتواند با آن حقايق ارتباط پيدا كند به بصيرت و حكمت مي‌رسد، ولي به گفتة توماس‌آگوئيناس «آن‌چه آرزوي فيلسوفان بود، پيامبران عملي كردند». و به واقع آن بصيرت پيامبر(ص) است كه حقايق را جداجدا مي‌شناسد و از هر كدام خبر مي‌دهد و راه ارتباط با آن‌ها را به بشريت مي‌نماياند. از جمله آن حقايق كه پيامبر(ص) در آسمان اعلا مي‌بيند و از آن خبر مي‌دهد و به ما راه مي‌نماياند كه چگونه با آن مرتبط شويم، حقيقت نوري حضرت‌زهرا(س) است. إن‌شاءالله حضرت(س) در روايات بعدي، ابعاد ديگري از اين حقيقت نوري را مي‌نمايانند تا شرايط نزديكي با آن به بهترين نحو عملي شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:45:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

حضرت رسول‌اكرم(ص) مقام فاطمه(س) را به‌ عنوان يك نمونه مطرح مي‌فرمايند تا اوّلاً؛ بشريت متوجة حضرت زهرا(س) باشد و بفهمد او حامل چه حقايقي است، ثانياً؛ فكر و فرهنگي را براي بشريت معرفي كنند كه بشر بفهمد هستند انسان‌هايي كه وجودشان فوق وجود جسماني‌شان است. آري؛ به گفتة ملاصدرا«رحمة‌الله‌عليه» «النَّفْسُ جِسْمانِيَّة ‌ُالْحُدُوث وَ رُوحانِيَّةُ‌ الْبَقاء»؛ (براي روشن شدن اين موضوع به بحث حركت جوهري رجوع فرماييد.) يعني نفسِ هر انساني از طريق حدوث بدن و در بستر بدنِ او حادث مي‌شود و انسان‌ها قبل از بدن خود داراي يك شخصيت خاص و متعيّني نبوده‌‌اند، (البته در علم خدا معلوم است كه هر انساني پس از خلقت چگونه خواهد بود) ولي در مورد اهل‌البيت(ع) قضيه فرق مي‌كند و آن‌ها علاوه بر نفسي كه مثل ساير انسان‌ها «جِسْمانِيَّة‌ُ الْحُدُوث وَ رُوحانِيَّةُ‌ الْبَقاء» است يك مقام تمثّل نوري نيز دارند. چنانچه در حديث داريم كه «خَلَقَ‌ اللهُ مَحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ اَشْباحُ نُورٍ بَيْنَ يَدَيِ‌الله»، قُلْتُ: وَ مَا الْاَشْباحُ؟ قالَ: «ظِلُّ النُّور، اَبْدانٌ نُورانِيَّة، بَلْ اَرْواحٌ»؛(«مجمع‌البحرين»، ماده شبح.) يعني خداوند محمّد و عترتش را به صورت شبح‌هاي نوراني در برابرش خلق كرد. راوي مي‌گويد: عرض كردم: اشباح چيست؟ حضرت فرمود: ساية نور، بدن‌هاي نوراني، بلكه ارواحِ نوراني هستند. پس طبق اين روايت شخص رسول خدا(ص) و عترت پاك آن حضرت همگي داراي حقيقت نوري بوده‌اند و حضرت شرح مي‌فرمايد كه آن اشباح نوري، سايه‌هاي نوري بودند، به معني بدن‌هاي نوراني، بدن‌هايي كه به يك اعتبار روح‌اند، چون در آن مقامْ جسم‌ها، جسم‌هايي است از جنس روح، نه جسم‌هايي از جنس ماده و جرم، بلكه سايه‌هايي كه نمايش جلوة اسماء الهي‌اند. مگر مي‌شود پيامبر و عترت مطهرش(ع) قبل از خلقت عالم در حقيقت غيبيه نباشند و باز بتوانند بر عالم تصرف كنند؟ چراكه هدف غايي بايد ابتدا در عالم غيب باشد تا عالم خلقت در عالم عين، به سوي آن حقيقت در عالم غيب سير كند، چون غايت مفقود، محال است،(براي بررسي بيشتر اين موضوع مي‌توانيد به بحث امام زمان(ع) قلب عالم هستي در كتاب مباني معرفتي مهدويت رجوع فرماييد.) پس در واقع رسول خدا(ص)از يك قاعده اساسي كه در عالم، تحقّق دارد خبر مي‌دهند كه جاي بحث آن اين‌جا نيست و فقط در حدّ گذرا عرض خواهم كرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:45:00 ب.ظ ]




(استاد اصغر طاهرزاده)

معني تغذيه روحاني

اين‌كه عرض شد اين فراز از حديث اسرار فوق‌العاده‌اي را در بردارد، به اين جهت است كه ما از طريق اين حديث، معني تغذيه روحاني را مي‌فهميم و متوجّه مي‌شويم ابعاد روحاني هر موجودي با تجلّيات حضرت ربّ تغذيه مي‌شود - اعم از حقايق نوراني مثل معصومين يا ملائكه يا انسان‌هاي اهل دل- آنچه براي مؤمنينِ كامل، در برزخ و قيامت پيش مي‌آيد، از همين سنخ است و آن‌هايي كه در دنيا جهت روح و قلب خود را به سوي اسماء الهي انداخته و از تجلّيات آن اسماءِ مقدس بهره برده‌اند، و در برزخ و قيامت به نحو كامل به آن دست مي‌يابند و شعف حقيقي اهل بهشت در همين نكته تغذية روحاني آن‌ها از اسماء الهي، نهفته است.
رسول خدا(ص) خبر داد كه چگونه روح فاطمه(س) با تجلّيات اسماء الهي تغذيه مي‌شود و اين يكي از رازهاي وجودي انسان‌هاي‌ كامل است و در واقع راه حقيقي رسيدن به قرب الهي، از طريق اسماء الهي، راه آن‌هاست و وسعت انسان‌ها از طريق اطاعت و محبّت به اهل‌البيت پيامبر(ص) تا اين‌جاها ممكن است سير كند كه غذاي جانشان انوار اسماء الهيه باشد، اين‌ها توانسته‌اند با ذكرهاي ديني، جانشان را تغذيه كنند و زنده نگهدارند. آيا براي شما پيش نيامده است كه بعضاً با ذكر «لا‌اله‌الاّالله» جانتان تغذيه شود؟ تازه اين ذكر وقتي تأثير نوراني خود را متجلّي مي‌كند كه موانع نفساني ما در بين نباشد. فراموش نكنيد كه ما در آن دنيا فقط قلبيم، حال اگر اين قلب به فرهنگ و سيرة حضرت زهرا(س) نزديك نشود و از آن حضرت مدد نگيرد، چه سختي‌هايي خواهد كشيد. در آن شرايطي كه شرط حيات، تغذيه قلب با جلوات انوار اسماء الهي است، مؤمنين با ياد خدا و توجّه به اسماء الهي، زنده‌اند و نزد پروردگارشان تغذيه مي‌شوند. اگر إن‌شاء‌الله خواستيد در برزخ و قيامت توان توجّه به اسماء الهي را داشته باشيد و از تجلّي اسماء الهي برخوردار شويد، بايد در حين اقامة نماز، خود را در برزخ احساس كنيد و با گفتن اذكار نماز، عملاً اراده‌تان اين باشد كه با قلب خود تقاضاي تجلّي اسماء الهي را بر قلبتان داريد.
پيامبرخدا(ص) مي‌خواهند بفرمايند، حضرت‌زهرا(س) در مقامي فوق مقام جبرائيل و اسرافيل و ميكائيل و عزرائيل(ع) بسر مي‌برند، و در آن مقام حالت استقرار و بقاء‌اند و همواره در چنين حالتي به سر مي‌برند و حركات و سكناتشان متذكّر چنين مقامي است و شما مي‌توانيد از آن حضرت بهره انتقال به آن مقام را ببريد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:44:00 ب.ظ ]