از خاطرات نزدیکان مرحوم شیخ علی صفایی ره
« صفایی» با مرگ بسیار مأنوس بود.
در یکی از سفرهایم به مشهد، در ماه مبارک رمضان، عبارتی قریب به این مضمون از او در خاطرم مانده است:
رابطه ی من با مرگ، همچون مسافری است که ساک و چمدان سفرش را بسته و به دنبال اتوبوسی که قرار است او را ببرد، می دود!
بسیار آماده ی مرگ بود.
در فرازهایی از وصیت نامه اش چنین می نویسد:
باید آن گونه زندگی کرد که مُشرف بر مرگ بود. این ترس از مرگ، به خاطر ناهنجاری زندگی است.
حیاتی که با « حیات محمد و آل محمد(ص)» پیوند بخورد، مرگ آن را نمی سوزاند،
ما به گونه ای زندگی کرده ایم که مرگ، آرزوها، کارها، و عشق های ما را ناتمام گذاشته و مزاحم بوده است.
مزاحمت مرگ برای زندگی ما، باعث ترس و فرار از مرگ است.
⚜️اگر آرزوهای ما با مرگ تأمین شود و اگر کارهای ما با مرگ نقد شود و اگر عشق های ما با مرگ به تمامیت خود برسد، آیا جز عشق به مرگ، تفسیر دیگری برای عشق به زندگی خواهد بود!».
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت