یگانه
 
 


اسفند 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      





جستجو



Random photo
ما غرب زده نیستیم

 



❤️مجروح که شد، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد، هنگام تبادل جنازه ‌ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می ‌آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده، سالمِ سالم…

❤️صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل ایرانی‌ ها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی‌ تأثیر بود..

❤️مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟

گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه:

اهتمام جدی به نماز شب داشت
دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت
هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی‌ شد
هر وقت برای امام حسین (ع) گریه می ‌کرد، اشک ‌هایش رو به بدنش می ‌مالید

❤مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می ‌اومد، رفتن به جمکران را ترک نمی ‌کرد..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-12-09] [ 04:37:00 ب.ظ ]




گل فروش سر کوچه میگفت:

ما بچه بودیم.
بابام یخ فروش بود گاهی درآمد داشت گاهی هم نداشت.
گاهی نونمون خشک بود گاهی چرب.
شاید ماهی یکبار هم غذای آنچنانی نمیخوردیم.
نون و پنیر و سبزی گاهی نون خالی…
اما چشممون گشنه نبود.

یه دایی داشتم اون زمان کارمند دولت بود.
ملک و املاک داشت و وضعش خوب بود.
مادرمون ماهی یک بار میبردمون خونه ی دایی.
زنش، زن خوبی بود.
آبگوشت مشتی بار میذاشت و همه سیر میخوردیم…
سه تا بچه هم سن و سال من داشت. به خدا ما یک بار فکر نکردیم باباشون وضعش توپه و بابای ما یخ فروش.
از بس مردم دار بودن، انسان بودن، خودنمایی و پز دادن تو کارشون نبود.
اونا هم میامدن خونه ما…
داییم دو سه کیلو گوشت و برنج می آورد یواش میداد دست مادرم و سرشو می آورد دم گوش مادرم و آهسته میگفت آبجی ناقابله.
تا مادرم میخواست تشکر کنه با چشماش اشاره میکرد که چیزی نگه.
مادرم هم ساکت میشد.

الان دیگه اینطوری نیست.
مردم دنبال لذت بردن از زندگی نیستن.
دنبال این هستن که مدام داشته هاشون رو به رخ دیگران بکشن.
دلیلشم اینه که تازه به دوران رسیده ها، زیاد شدن.
تقی به توقی خورده، یه پول و پله ای افتاده دستشون، دیگه نمیدونن اصالت رو نمیشه با پول سیاه خرید…

حتی بچه ها هم، اهل دک و پز شدن.
بچه یه وجبی، به خاطر کیف و کفش قر و فریش، همچین پزی میده به دوستاش که بیا و ببین.

اینا بچه ان، تربیت نشدن، ننه و باباش، ملتفتش نکردن که این کار بده.
اگه همکلاسیش نداشته باشه، باید چکار کنه؟
لابد میدونن که میره خونه، بهانه میگیره، و باباش شرمنده میشه تو روش.

قدیم اگه کسی ناهار اشکنه میپخت، تیلیت میکرد و یه کاسه هم واسه همسایه اش میفرستاد و میگفت شاید بوی غذام همسایه ام رو به هوس بندازه و اونم غذا نداشته باشه.

اگه یه خانواده توی محل تلویزیون ۱۴ اينچ میخرید، همه جمع میشدن توی خونه اش واسه تماشا…
دک و پز نبود.
نهایت صفا و صداقت بود.
الان طرف پسته میخوره پوستشو قاب میگیره!
میخواد بگه آهای مردم من وضعم خوبه، دیگه نمیگه شاید همسایه اش نداشته باشه و حسرت بخوره.

قدیم مردم صفا داشتن، الان بی وفا شدن.
ربطی هم به پیشرفت علم و اینجور چیزا نداره.

این رفتارا که پیشرفت نیست اینا افت اخلاقه…

كاش_دنيا_مثل_قديما_بود…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:55:00 ب.ظ ]




روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت. در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد.

در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان را برایتان ارسال کنم.

مرد گفت: من ایمیل ندارم. مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم.

مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.

از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خود خرید میکرد و در بالای شهر میفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد. تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم وارد تجارت های بزرگ و صادرات شد.

یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ در حال بستن قرداد به صورت تلفنی بود، مدیر آن شرکت گفت: ایمیلتان را بدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم.

مرد گفت: ایمیل ندارم. مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین.

♦️ مرد گفت: احتمالآ سرایدار شرکت مایکروسافت بودم…

گاهی نداشته های ما به نفع ماست.
در هر صورت شاکر باشیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:53:00 ب.ظ ]




امام رضا علیه السلام فرمودند:
عقل‌ شخص‌ مسلمان‌ تمام‌ نيست‌ ،
مگر اين‌ كه‌ ده‌ خصلت‌ را دارا باشد :

1 از او اميد خير باشد ،

2از بدى‌ او در امان‌ باشند ،

3 خير اندك‌ ديگرى‌ را بسيار شمارد

4 خير بسيار خود را اندك‌ شمارد ،

5 هرچه‌ حاجت‌ از او خواهند دلتنگ‌ نشود ،

6در عمر خود از دانش‌طلبى‌ خسته‌ نشود ،

7فقر در راه‌ خدايش‌ از توانگرى‌ محبوبتر باشد

8خوارى‌ در راه‌ خدايش‌ از عزت‌ با دشمنش‌ محبوبتر باشد ،

9 گمنامى‌ را از پرنامى‌ خواهانتر باشد .

احدى‌ را ننگرد جز اين‌ كه‌ بگويد
او از من‌ بهتر و پرهيزگارتر است‌.

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467

نعمت وجود حرم امام رضا علیه‌السلام در ایران

حرم مطهر حضرت امام رضا علیه‌السلام نعمت بزرگ و گران‌قدری است که در اختیار ایرانی‌هاست، عظمتش را خدا می‌داند،

به‌حدی که امام جواد علیه‌السلام می‌فرماید: «زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیه‌السلام لأِن الْحُسَینَ علیه‌السلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لایزُورُهُ إِلا الْخاصةُ؛

زیارت پدرم از زیارت امام حسین علیه‌السلام افضل است، زیرا امام حسین علیه‌السلام را عامه و خاصه زیارت می‌کنند، ولی پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمی‌کنند».[۵]

لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه‌السلام ظاهر می‌شود. بنابراین، ایرانی‌ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا علیه‌السلام را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.

در محضر بهجت، ج1، ص328 .

امام رضا عليه السّلام فرمودند:

«اِنَّ لِكُلِّ اِمامٍ عَهْدا فى عُنُقِ اَوْليائِهِ وَ شيعَتِهِ و اِنَّ مِنْ تَمامِ الْوَفاء بِالْعَهْدِ زِيارَةُ قُبُورِهِم…»

◀️براى هر امامى، عهد و پيمانى بر گردن دوستان و پيروان اوست و از نشانه هاى وفاى كامل به اين عهد و پيمان، زيارت قبر امامان است.

من لايحضره الفقيه، مرحوم شیخ صدوق، جلد2، باب سیاق مناسک حج، باب زیارت پیامبر اکرم و اهلبیت ایشان، حدیث3160

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:51:00 ب.ظ ]




‍ علامه جوادی آملی حفظه الله فرمودند:

✴️بسیاری از ما در زندگی خویش، دچار دلگرفتگی میشویم و به دنبال راهی برای رفع آن میگردیم. معمولا خیلی از افراد، برای رفع دلگرفتگی، به دنبال تفریح و پارک و صحبت کردن با دوستان و طنز و جوک و امثال آن میروند. احساس این افراد این است که بوسیله این اعمال، دلشان شاد شده و دلگرفتگی رفع می شود.

در حالیکه با نگاه دقیق تر باید دانست که بوسیله این اعمال، یک پرده دیگری جلوی دید او را می گیرد تا دلگرفتگی خود را نبیند؛ نه اینکه دلگرفتگی اش رفع شده باشد. نشانه اش هم آنکه وقتی دوباره از محیط پارک و تفریح و… جدا میشوند و تنها میمانند، همان دلگرفتگی بر می گردد!

اما طبق روایتی که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله به ما رسیده است، ایشان هر گاه فضای دلشان گرفته و پوشانده میشد،

استغفار میکردند و بدین وسیله غبار از جانشان رفع می نمودند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:48:00 ب.ظ ]




سوره ی مریم را که باز میکنی دنیایی سراسر از شگفتی میبینی…

از دعای حضرت زکریا برای درخواست فرزند در نهایت پیری و نازایی
تا تولد بدون پدر حضرت عیسی و سخن گفتن در گهواره ی او و…

اما نکته ی جالب اینجاست
—> قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ ۖ <—

پرودگارت گفت ، این کارها نزد من بسیار آسان است… (سوره مریم آیه ۲۱)

یعنی خداوند شگفت انگیزترین کارها برای ما را، آسان ترین کارها برای خود میداند

و جالب اینجاست این جمله را چندین بار تکرار میکند تا همواره به تو اطمینان دهد که:

آنچه تو سخت و دشوار و محال می پنداری نزد خداوند سختی و دشواری ای ندارد.

پس به قدرتش اعتماد کن، بر او توکل کن
بی شک، او تو را به سر منزل مقصودت خواهد رساند…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:47:00 ب.ظ ]