یگانه
 
 


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو



Random photo
دو توصیه ارزشمند به روزه داران بزرگوار، که ان شاءالله در هنگام روزه، کمتر تشنه و گرسنه شوند.

 



نقل ‌است‌ که :
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای . . .

در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت :

من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟

و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است!

ندا آمد که :
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه . . .

مفتاح راه ، همراه لحظه لحظه هایتان باد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-03-11] [ 08:06:00 ق.ظ ]




سلام واحٺرام/

امروز پنج شنبه
مٺعلق به وجودنازنینِ امام حسن عسگرے(علیه السلام)
به محضرمبارڪ حضرٺش یڪ صلواٺ بفرسٺید

اللّهم صلّ علے محمّدوآل محمّدوعجّل فرجهم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ق.ظ ]




ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ “ﻧﻤﺎﺯ ” ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻔﺮ، ﺫﻭﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ !
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﮐﻌﺖ ﺁﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻧﺪﺍﺷﺖ !

ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﭘﺎﻧﺘﻮﻣﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺩﺭﺱ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﮔﻮﺷﯽ …

ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻼﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻠﻖ ﺍﯾﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﮑﺮ !!
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻓﻼﻥ ﻫﻤﮑﺎﺭ !
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺣﺴﺎﺏ !!

ﻧﻪ

ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ “ﻧﻤﺎﺯ ” ﻧﯿﺴﺖ

ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﯾﮏ “ﮐﺎﺭﻭﺍﺵ ﻗﻮﯼ ” ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﺴﺖ ﺍﺯ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﭘﻠﺸﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ.

ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ” ﮐﯿﻤﯿﺎ ” ﻭ ﻣﺲ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻃﻼ …

ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻞ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﺭﻭ، ﻣﯽ ﺷﺪ
ﻣﺮﻫﻢ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭﻣﺎﻥ،ﻣﯽ ﺷﺪ ﺷﺎﻩ ﮐﻠﯿﺪ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯿﻌﺎﺩﮔﺎﻩ، ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ….

ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﻨﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻢ،

“ﻧﻤﺎﺯ ” ﺷﻮﺩ …. آمین!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-03-10] [ 02:35:00 ب.ظ ]




سلام،
دوستان میخوام جریان ماجرای کرسنت رو به زبان بسیار ساده براتون تعریف کنم، چون میدونم خیلی ها کامل از قضیه باخبر نیستند:

بسم‌الله
در زماني كه بيژن زنگنه (وزیر نفت فعلی دولت آقای روحانی) وزير نفت دولت خاتمي بود ، يك قرارداد عظيم صادرات گاز با يك شركت اماراتي به نام كرسنت بسته شد. (تا اينجاش كه خيلي هم خوب!). اين قرارداد 25ساله بسته شد! (خيلي هم عالي!).

ولي يه نكته‌ي جالب توي اين قرارداد گنجونده شده بود، اونم اين كه به جاي اينكه قيمت گاز به صورت شناور و متناسب با افزایش نرخ جهاني محاسبه بشه، قيمتش به صورت تقریبا ثابت تعيين شده بود! جوري كه بعد از چند سال پول استخراج گاز هم ازش در نميومد چه برسه به سود!

خلاصه آش اونقدر شور بود كه بعد از انتقادات رسانه‌هايي مثل كيهان، صداي حسن روحاني كه اون زمان دبير شوراي عالي امنيت ملي بود هم دراومد و به خاتمی اعتراض کرد و هشدار داد

حالا تا اينجاشو داشته باشين، بريم يه گوشه ديگه از اين جهان پهناور ببينيم چه خبره!

توي كشور نروژ وقتي داشتن حساب‌هاي مالي يكي از شركت‌هاي بزرگ نفتي خودشون به نام «استات‌اويل» رو بررسي مي‌كردن، به چند تا پرداخت مشكوك برخوردن!

قضيه رو دادگاهي كردن و مديران اون شركت بازجويي كردن و تهش معلوم شد كه بله،…… اين پولها به حساب يه بابايي به نام «عباس يزدان‌پناه» واريز شده تا بتونن توي توسعه پارس‌جنوبي با ايران همكاري كنن!

حالا عباس ديگه كيه؟!

نروژی‌ها آمار مي‌گيرن مي‌بينن اين بابا توي ايران هيچ‌كاره‌ست! مي‌گن اين كه كاره‌اي نيس! پس واسه چي بهش اين رشوه‌هاي كلان رو دادين؟!

ميگن كه اين بابا واسطه‌ي ما با «جونيور» بود! جونيور؟! جونيور ديگه چه جونوريه؟! ميگن نميدونيم، ولي هر وقت با اين جونيور جلسه ميذاشتيم كارا رديف ميشد. خيلي نفوذ داره توي ايران!.

ماجرا واسه ايران هم جذاب ميشه. آمار مي‌گيرن مي‌بينن بله! عباس قصه‌ي ما، هم‌كلاسي دوران مدرسه و دانشگاه و رفيق كودكي و بزرگسالي گرمابه و گلستان آقامهدي خودمونه! مهدي هاشمي رفسنجاني!!

عكس مهدي رو ميفرستن نروژ ميگن آیا جونيور اين بود؟! ميگن خود پدر سوختشه!

خلاصه، معلوم ميشه كه مهدي شيتيل مي‌گرفته و از اينور با بيژن هماهنگ ميكرده و كارها رو راست و ريس ميكرده! حالا پرانتز بسته، برمي‌گرديم به قصه‌ي خودمون..
وقتي گند قرارداد كرسنت دراومد كه آخه چطور ممكنه مديران نفتي ما اينقدر احمق باشن كه زير بار همچين قرارداد فاجعه‌باري برن، شاخك‌ها يه خورده تيز شد!
حتي مشخص شد كه توي قرارداد اوليه‌ي كرسنت، براي ايران حق فسخ قرارداد وجود داشته، ولي طي الحاقيه‌ي ششم قرارداد كه بعداً بهش اضافه كردن، اولاً حق فسخ از ايران سلب شده و ثانياً فروش گاز ايران به امارات، منحصراً در اختيار شركت كرسنت قرار گرفته!
خلاصه تابلو بود كه بعضيا در داخل دارن واسه امارات خوش‌رقصي مي‌كنن! کاشف به عمل اومد که كرسنت هم چند تا پرداخت كلفت به حساب عباس داشته! واسه همين دولت محمود احمدی نژاد ميزنه زير ميز قرارداد و ميگه چون روند انعقاد قرارداد غيرقانوني بوده عمراً اجراييش نميكنيم!

دو تا علت هم داشت؛ يكي همون ضرر اقتصادي سنگين به منافع ملی بود. دوميش هم اعتراض مشترياي ديگه گازمون بود!

خب…. حق فسخ كه نداريم، پس چه جوري مي‌تونيم قسر در بريم؟!

يه راه داره!
اونم اين كه ثابت كنيم يه فساد در انعقاد قرارداد رخ داده و قانوني نيس! دولت زد زير ميز و گفت مهدي و بيژن قانون رو زير پا گذاشتن و رشوه گرفتن و قرارداد رو هوا! كرسنت شكايت كرد دادگاه لاهه.
دو مرحله دادگاه لاهه به نفع ما تموم شد….

تا اينكه ! حسن‌آقا، بيژن قصه‌ي ما رو نامزد وزارت نفت كرد
و چون پاي جونيور قصه هم وسط بود و كلاً اين ماجرا بايد مسكوت ميموند تا حيثيت پدرخونده‌هاي كشور مثل هاشمی و… به فنا نره، و از قضا كاري كه پول ميكنه غول نميكنه، مجلس هم رأي اعتماد داد!!!
آقا بيژن دوباره شد وزير نفت. عباس هم كه كلي اعتراف داشت و ميتونست با يه بازجويي ساده، جونيوري بسازه كه صدتا جونيور ديگه از بغلش بزنه بيرون، ناپديد شد و بعدشم گفتن توي دوبي به طور كاملاً اتفاقي كشته شده!یا خودکشی کرده

بگذريم… امارات رفت لاهه و گفت ديدين ايران داره خالي مي‌بنده و همش سياه‌بازيه؟ اگه واقعاً خلافي رخ داده پس چرا جونيور داره راس راس واسه خودش ميگرده و بيژن هم دوباره شد وزير نفت؟!
لاهه هم ديد راس ميگنا! اين بود كه اين بار توي دادگاه لاهه محكوم شديم و به گفته وزير ارشاد دولت شیخ حسن، فعلاً واسه دس گرمي حدود چهل پنجاه هزار ميليارد دلار ناقابل جريمه شديم و تخمين زده ميشه كه چند برابر ديگه هم جريمه خواهيم شد, که با اجازتون فعلا ۱۱۰ تریلیون تومن ایران رو جریمه کردن !

علللللللللللللللللللللللللی برکت الله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:58:00 ب.ظ ]




خداوندا:
نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی
و نه آنقدر بدم که رهایم کنی …

میان این دو گم شده ام
هم خودم و هم تو را آزار می دهم …
هر چه تلاش کردم نتوانستم
آنی شوم که تو می خواهی
و هرگز دوست ندارم
آنی شوم که تو رهایم کنی …

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن …
” امین یارب العالمین “

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ب.ظ ]