یگانه
 
 


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو



Random photo
هادی اگر تویی که کسی گم نمی شود

 



?انس مى گويد: روزى در محضر رسول اكرم (ص ) نشسته بوديم ، حضرت بطرفى اشاره كرد و فرمود: عنقريب مردى از اين راه ميآيد كه اهل بهشت است . طولى نكشيد كه پيرمردى از آن راه رسيد در حاليكه آب وضوى خويش را با دست راست خشك ميكرد و به انگشت دست چپش نعلين خويش را آويخته بود. پيش آمد و سلام كرد. فرداى آنروز و همچنين پس ‍ فردا، رسول اكرم (ص ) همان جمله را تكرار كرد و همچنين پيرمرد از راه آمد.
عبدالله بن عمرو بن عاص كه هر سه روز در مجلس حضور داشت و سخن نبى گرامى را شنيده بود تصميم گرفت با وى تماس بگيرد و از عبادات و اعمال خيرش آگاه گردد و بداند چه چيز او را بهشتى ساخته و باعث رفعت معنويش شده است . از پى او راه افتاد و با وى گفت من از پدرم قهر كرده ام و قسم ياد نموده ام كه سه شبانه روز بملاقاتش نروم اگر موافقت ميكنى بمنزل شما بيايم و اين مدت را نزد تو بگذرانم . پيرمرد قبول كرد. پسر عمرو بن عاص بخانه او رفت و هر شب در آنجا بود. عبدالله مى گويد: در اين سه شب نديدم كه پيرمرد براى عبادت برخيزد و اعمال مخصوص انجام دهد فقط موقعيكه در بستر پهلو به پهلو ميشد ذكر خدا ميگفت . او تمام شب را ميآرميد و چون فجر طلوع ميكرد براى نماز صبح برميخاست ، اما در طول اين مدت از او درباره كسى جز خير و خوبى سخنى نشنيدم .
سه شبانه روز منقضى شد و اعمال پيرمرد آنقدر در نظرم ناچيز آمد كه ميرفت تحقيرش نمايم ولى خود را نگاهداشتم . موقع خداحافظى به او گفتم كه بين من و پدرم تيرگى و كدورتى پديد نيامده بود براى اين نزد تو آمدم كه سه روز متوالى از نبى اكرم (ص ) درباره ات چنين و چنان شنيده بودم ، خواستم تو را بشناسم و از عبادات و اعمالت آگاه گردم . اكنون متوجه شدم عمل بسيارى ندارى ، نميدانم چه چيز مقام تو را آنقدر بالا برده كه پيامبر گرامى درباره ات سخنانى آنچنانى گفته است . پيرمرد پاسخ داد جز آنچه از من ديدى عملى ندارم . پسر عمرو بن عاص از وى جدا شد و چند قدمى بيشتر نرفته بود كه پيرمرد او را صدا زد و گفت : اعمال ظاهر من همان بود كه ديدى اما در دلم نسبت بهيچ مسلمانى كينه و بدخواهى نيست و هرگز به كسيكه خداوند به او نعمتى عطا نموده است حسد نبرده ام . پسر عمرو بن عاص گفت : همين حسن نيّت و خيرخواهى است كه تو را مشمول عنايات و الطاف الهى ساخته و ما نمى توانيم اين چنين پاكدل و دگر دوست باشيم .

?مجموعه ورام ، جلد اول ، صفحه 126

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-01-30] [ 09:27:00 ق.ظ ]




این گزارش رو حضرت علی (ع) از لحظاتی که جان انسان میخواهد از بدنش جدا شود ارائه کرده،

اگه میخواهید بدونید آخرین لحظات چه اتفاقاتی براتون می‌افته این گزارش رو بخونید:

با ورود مرگ، اعضاء و جوارحشان‌ سست‌ شده‌ و رنگ صورت و بدن‌ آنها تغيير میکند.
آنگاه مرگ‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ شروع‌ میکند به‌ زياد شدن‌ و پيكر آنها را فرا میگیرد‌،
تا اینکه‌ زبان‌ از كار می افتد ولی هنوز چشم‌ و گوش‌ از كار نيفتاده‌ است،
با ديدگانش‌ میبيند و با گوشهايش‌ میشنود، عقلش‌ نيز تمام‌ و صحيح‌ است‌ و ادراكاتش‌ بجا و به‌ موقع‌ است‌.
مرگ كم‌كم‌ پيش‌تر میآيد تا جائی كه‌ بر گوش‌ او هم‌ غلبه‌ ميكند و گوشش‌ به‌ پيروی از زبانش‌ كه‌ قدرت‌ خود را از دست‌ داده‌ بود، از قدرت‌ میافتد و شنوائی خود را از دست‌ ميدهد.
و در اينحال‌ در ميان‌ اهل‌ خود كه‌ اطراف‌ او گرد آمده‌اند، بطوری است‌ كه‌ نه‌ با زبان‌ میتواند سخنی بگويد و نه‌ با گوش‌ سخنی بشنود؛
ولی با چشمش‌ كه‌ هنوز از كار نيفتاده‌ است‌ دائماً در چهرۀ اطرافيان‌ خود نگاه‌ ميكند و پيوسته‌ ديدگان‌ خود را به‌ اينطرف‌ و آنطرف‌ ميگرداند؛
و آنچه‌ را كه‌ آنها میگويند، حركت‌ زبانهای آنها را با چشم‌ میبيند ولی برگشت‌ صدای آنها را با گوش‌ نمیشنود.
و مرگ‌ پيوسته‌ قدم‌ جلوتر میگذارد و با او چسبندگی بيشتری پيدا میكند،
تا آنكه‌ چشم‌ او نيز بدنبال‌ گوشش‌ بسته‌ میشود،
و جانش‌ از كالبدش‌ بيرون‌ ميرود،
و بصورت‌ مرداری در بين‌ اهل‌ خود در میآيد.
بطوريكه‌ تمام‌ اهل‌ و نزديكان‌ او از او به‌ وحشت‌ می افتند و از كنار او دور میشوند؛
و آن‌ مردۀ مسكين‌ نيز نمیتواند با گريۀ خود به‌ گريۀ آنان‌ كمك‌ دهد،
و سخن‌ آنان‌ را كه‌ در سوگ‌ او به‌ ناله‌ و فغان‌ سخنانی را به‌ او خطاب‌ مینمايد پاسخ‌ گويد.

سپس‌ جنازۀ او را بر ميدارند بسوی گوری كه‌ برای او کنده‌اند، و او را در ميان‌ زمين‌ به‌ عملش‌ میسپارند و از او دور میشوند و از زيارت‌ و ديدار او منقطع‌ ميگردند،

نهج البلاغه خطبه ۱۰۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ق.ظ ]




حضرت علی (ع) می فرمایند که، روزی از پیامبر مکرّم اسلام (ص) سئوال نمودم ،که کدامیک از حیوانات مسخ شده اند؟

حضرت (ص) فرمودند :

فیل ؛ خرس ؛ خوک ؛ میمون ؛ مارماهی ؛ سوسمار ؛ خرگوش ؛ شب پره ؛ عقرب ؛ عنکبوت ؛ کرم سیاه آبی ؛ سهیل و زهره ( نام دو حیوان دریایی است

از ایشان علت #مسخ را پرسیدم ؟ که حضرت فرمودند :

١- #عقرب : مرد بد زبانی بود که ، هیچکس از نیش زبانش آسوده نبود .

٢- #خوک : عده ای نصرانی بودند که ، از خدا خواستند غذای آسمانی برآنها بفرستد و با این که خواسته شان برآورده شد بر کفر خود افزودند.

٣- #فیل : مردی بوده که ، اهل لواط بوده است .

۴- #خرس : مردی بوده که ، مردان دیگر را به سبب مفعولیت به خود جلب می کرده است.

۵- #عنکبوت : زنی بوده است ،که به شوهر خود خیانت نموده است .

۶- #خرگوش : زنی بوده است ،که غسل حیض و غیره نمی کرده است .

٧- #مارماهی : مردی بوده است ،که زن خود را در اختیار مردم می گذاشته است .

٨- #سوسمار : بادیه نشینی بوده است ،که سر راه حاجیان را می گرفته و اموالشان را به غارت می برده است .

٩- #میمون : کسی بوده است ،که در روز شنبه برخلاف دستور الهی ماهی گرفته است.

کتاب نصایح ص 339

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:07:00 ق.ظ ]


...


پيامبر خدا (ص) فرمودند

نگريستن به چهره #عالم، عبادت است.

من لایحضرالفقیه، ج۲، ص ۲۰۵

۲۹ فروردین | سالروز تولد رهبرانقلاب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




وقتی می میریم، ما را به اسم صدا نمی کنند؛
و درباره ما می گویند: جسد کجاست؟
و بعد از غسل دادن می گویند: جنازه کجاست؟
و بعد از خاک سپاری می گویند: قبر میت کجاست؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم، بعد از مرگ فراموش ميشه
مدير، مهندس، مسؤول، دکتر، بازرس…

پس فروتن و متواضع باشیم…نه مغرور و متكبر…
به چی مینازیم؟؟؟؟؟!!!!!!!

عارفی گفت: آنچه از سر گذشت؛ شد سرگذشت…
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم…
بر در خانه نوشتند؛ درگذشت..‌

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ق.ظ ]