یگانه
 
 


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو



Random photo
مراسم جشن مبعث

 



1_ یادت باشه تا خودت نخوای هیچکس نمیتونه زندگیتو خراب کنه
2_ یادت باشه که ارامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی
3_ یادت باشه خدا همیشه مواظبته
4_ یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشش ادما بگذاری
5_ زبان استخوانی ندارد اما انقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند مراقب حرفهایمان باشیم
6_ زندگی کوتاه نیست مشکل اینجاست که ما زندگی رو دیر شروع میکنیم
7_ دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند زیر پایت بچین که پله شوند
8_ هیچوقت نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز فردا هم‌ هست اگر باشیم
9_ ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم ولی اوهمیشه بوده است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-06-16] [ 09:43:00 ق.ظ ]




از رسول خدا صلی ا… علیه و آله روایت

شده است که نماز برای میت در قبر

بصورت شخص نورانی و خوش سیما

ظاهر می شود ،

انیس و مونس او در قبر می شود و

آتش جهنم را از او دفع می کند.

و فرمود کسی که نماز های پنچ گانه اش

را در موقع خود اقامه کند و رکوع و

سجود نماز را کامل به جا آورد خدا

ی عزِو جل 15 خصلت به او عطا می

فرماید:

الف)سه خصلت در دنیا :

1-عمر او را زیاد می کند.
2-مال و اموال او را زیاد می کند.
3-اولاد صالح او را زیاد می کند.

ب) سه خصلت در موقع مرگ :

4-از ترس او را ایمن دارد.
5-از هول مرگ او را ایمن کند.
6-او را داخل بهشت کند.

ج)سه خصلبت در قبر:

7-سوال نکیر و منکر را بر او آسان کند.
8-قبر او را وسیع گرداند.
9-دری از درهای بهشت به روی او گشوده شود.

د)سه خصلت در محشر

:10-صورت او مثل ماه ،نور می دهد.
11-نامه ی عملش را به دست راستش دهند.
12-حساب را بر او آسان می گرداند.

ه)سه خصلت در موقع عبور از پل صراط :

13-خداوند از او راضی می شود.
14-به او سلام می دهد.
15-نظر رحمت به او می فرماید.

ثمرات ص 408

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ق.ظ ]




واجب الهی

اگر همه مردم بر محبت علی علیه السلام اجتماع و اتفاق داشتند هرگز خداوند دوزخ را خلق نمی کرد.
پیامبر اکرم (ص)

بحار النوار ج ۳۹ ص ۴۲۸

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ق.ظ ]




عمر بن خطاب برخاست و گفت: مبارك باشد اي پسر ابي طالب. تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن مؤمن هستي

«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ»

[و برخي از مردم مي‏گويند: ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده‏ايم، ولي گروندگان (راستين) نيستند] (بقره ، آیه ۸)

1) حضرت امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: امام موسي بن جعفر عليه السلام فرمود: وقتي در روز غدير رسول خدا صلي الله عليه و آله امير مؤمنان علي بن ابي طالب عليه السلام را در آن جايگاه معروف ايستاند، خطاب به مردم فرمود: اي بندگان خدا، نسب مرا بيان كنيد: عرض كردند: تو محمّد بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف هستي. سپس فرمود: اي مردم، آيا من از شما بر خودتان أولي نبوده، مولاي شما و از شما بر خودتان سزاوارتر نيستم؟ عرض كردند: بله اي رسول خدا صلي الله عليه و آله. رسول خدا صلي الله عليه و آله رو به سوي آسمان كرد و سه مرتبه فرمود: خدايا گواه باش كه اين بنده ات چنين گفت و آنها چنين گفتند. سپس فرمود: بدانيد هر كه من مولاي او و از او بر خودش سزاوارتر هستم اين علي مولاي او و از او بر خودش سزاوارتر است. خدايا، دوستدار او را دوست بدار و دشمن او را دشمن باش. يار او را ياور باش و خواركننده او را خوار گردان.

سپس فرمود: اي ابوبكر، برخيز و با او در مقام امير مؤمنان بيعت كن. وي برخاست و چنين كرد. سپس فرمود: اي عمر! برخيز و با او در مقام امير مؤمنان بيعت كن. وي برخاست و بيعت كرد. بعد از آن به همه آن نه نفر و سپس به سران مهاجرين و انصار فرمود و همه آنها بيعت كردند. از ميان آن جمع، عمر بن خطاب برخاست و گفت: مبارك باشد اي پسر ابي طالب. تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن مؤمن هستي. سپس در حالي كه اين عهد و پيمان بر آنان گران بود از آن جا بيرون رفته و پراكنده شدند. بعد از آن رويداد، گروهي از سركشان ستمگر آن قوم، در ميان خويش دسيسه چيدند (وگفتند:) اگر در محمد صلي الله عليه و آله شائبه اي وجود داشت (و انتقال ولايت به علي عليه السلام منشأ وحياني نداشت) محمد صلي الله عليه و آله قطعاً اين مقام را به علي عليه السلام نمي سپرد و (در اين صورت ) آنان (توطئه كنندگان) نيز اجازه نمي دادند علي عليه السلام به اين مقام برسد و در اين جايگاه بماند.

اما خداوند متعال از دل هاي آنان و آن چه در آن مي گذشت آگاه بود. آنها نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله مي آمدند و مي گفتند: به راستي كه علي عليه السلام را نزد خداوند و خود و ما محبوب ترين آفريدگان قرار دادي و او را براي در امان نگاه داشتن ما از حكومت بيدادگران و ستم گران كافي دانستي. خداوند متعال مي دانست آنان در دل خلاف گفته هايشان و در سر دسيسه اي داشته، راه دشمني در پيش گرفته اند و برآنند تا اين مرد شايسته را از اين امر كنار زنند. پس خداوند حضرت محمّد صلي الله عليه و آله را از نيت آنها باخبر ساخت و فرمود: اي محمّد! «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ» اوست كه تو را فرمان داد تا علي عليه السلام را امام و مهتر و پيشواي امّتت گرداني، حال آن كه «وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ» يعني به ولايت علي عليه السلام ايمان ندارند؛ بلكه بر كشتن تو و او تباني كرده اند و خود را آماده كرده اند تا اگر شائبه اي در تو ببينند از علي عليه السلام سرپيچي كنند.

1 - تفسير منسوب به امام حسن عسكري (ع)، ص 111، ح 58

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ق.ظ ]




بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم

روزی حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مسافرت به شخصی برخوردند و میهمان او شدند. آن شخص پذیرائی شایانی از حضرت نمود، هنگام حرکت آن جناب فرمود: چنانچه خواسته‌ای از ما داشته باشی از خداوند درخواست می‌کنم تو را به آرزویت نائل نماید.

عرض کرد: از خداوند بخواهید به من شتری بدهد که اسباب و لوازم زندگی‌ام را بر آن حمل نمایم و چند گوسفند که از شیر آن‌ها استفاده کنم، پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنچه می‌خواست برایش تقاضا نمود. آنگاه رو به اصحاب کرده فرمودند:

ای کاش همت این مرد نیز مانند پیرزن بنی‌اسرائیل بلند بود و از ما می‌خواست که خیر دنیا و آخرت را برایش بخواهیم.
عرض کردند: داستان پیرزن بنی‌اسرائیل چگونه بوده است،

آن جناب فرمود: هنگامی که حضرت موسی خواست با بنی‌اسرائیل از مصر به طرف شام برود …از هر کس جویای محل قبر یوسف شد اظهار بی‌اطلاعی می‌نمود به آن جناب اطلاع دادند که پیرزنی است ادعا دارد من قبر یوسف را می‌دانم در کجاست

دستور داد او را احضار کنند… عجوزه گفت: یا موسی «علم قیمت دارد»، من سال‌ها است این مطلب را در سینه خود پنهان کرده‌ام، در صورتی برای شما اظهار می‌کنم که سه حاجت از برای من برآوری

حضرت فرمود: حاجت‌های خود را بگو. گفت:
اوّل آنکه جوان شوم؛
دوّم: به ازدواج شما درآیم؛
سوّم: در آخرت هم افتخار همسری شما را داشته باشم.

حضرت موسی از بلند همتی این زن که با خواسته خود جمع بین سعادت دنیا و آخرت می‌کرد متعجب شد، از خداوند درخواست نمود هر سه حاجت او برآورده شد

کتاب داستان‌ها و پندها، آیت‌الله محمد محمدی اشتهاردی، جلد چهارم صفحه ۵۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]