چرا جریان تزویر و اشرافیت به راحتی رای میآورد؟
چرا مردمِ خسته از رانت و فساد و آقازادهبازی و نجومی بگیران، برای به قدرت رسیدنِ دوبارهی جریان اشرافیت در خیابانها میرقصند؟
اشکال کار در کجا بود؟
اشکال در مهندسی انتخابات یا تکنیکهای مناظرهای نبود!
مشکل از خیلی خیلی قبلتر بود!
آن زمان که خیلیها خواب بودند و *دشمن* اما *بیدار*!
از تقریباً سال 67!
آنجا که برای اولین بار امام جامعه از شبیخون فرهنگی نام برد!
آنجا که زمزمههای جنگ نرم فرهنگی به گوش میرسید!
آنها سالهاست که در پی عوض کردن ارزشها و عقاید مردم بودند!
سالهاست که با رسانههایشان مثل موریانه پایههای ایمان مردم را میخوردند!
فقط ارزشها باید عوض میشد!
باورها که تغییر کند، همه چیز امکان پذیر میشود!
نبردی که در پنتاگون به the battle for heart and minds معروف است!
نبردی برای تسخیر قلبها و ذهنها!
قلبها باید تصرف میشد!
اعتقادات باید دگرگون میشد!
جای خوب و بد باید عوض میشد!
در مردان غیرت و در زنان حیا باید زدوده میشد!
فیلمها به نمایش درآمد!
کتابها نگاشته شد!
قلمها به حرکت درآمد!
جنگ فرهنگی آغاز شده بود!
جنگی که صدای غرش توپهای آن را کسی نمیشنید!
مگر گوشهای آگاه!
جهاد، را تندروی کردند!
شهادت، خشونتطلبی شد!
امت، شهروند شد!
برهنگی را آزادی جا زدند!
بی بند و باری، فرهنگ شد!
حجاب را عقب افتادگی معرفی کردند!
مستکبرین عالم، جامعه بینالمللی معرفی شد!
مقاومت جای خود را به تعامل داد!
خمینی باید به موزه میرفت!
علیه خدا تظاهرات میشد!
امام حسین اگر اشتباه میکرد باید استیضاح میشد!
رهبری باید شورایی میشد!
18 تیر و خرداد 88 ایجاد کردند!
دیگر ارزشها عوض شده بود!
حالا دیگر حرف حق خریدار نداشت!
حالا قلب رآکتور، ادامه بتونریزی بود!
قراردادها آمادهی امضا شدند!
مردم آماده رقصیدن!
دیگر کسی دنبال تکنولوژیهای نوین و ماهواره و سانتریفیوژ و رآکتور و بالستیک نبود!
حالا وقت صحبت از کنسرت بود!
چون ارزشها عوض شده بود!
*موزیک رقص امروز را سالها پیش نواخته بودند!
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت